آرشیو,93,photo,عکس های جدید,زندگینامه,Tannaz Tabatabaee,بیوگرافی,طناز طباطبایی,کامل ترین, انیمیشن, آهنگ,آلبوم,همه عکس ها,, سریال,شوهر طناز طباطبایی,گالری,تازه ترین,عکس,خبرهای جدید,دانلود رایگان فیلم,همسر طناز طباطبایی,Biography,مصاحبه,بیوگرافی، مصاحبه و عکس های جدید طناز طباطبایی,picture, بازی جدید با لینک مستقیم
بیوگرافی، مصاحبه و عکس های جدید طناز طباطبایی آهنگ
چطور همکاری شما و خانم درخشنده شکل گرفت؟- خانم درخشنده در ابتدا اصلا تصمیم شان این بوده که برای این نقش بازیگر آشنا و شناخته شده نگذارند و به اصطلاح از نابازیگر استفاده کنند. گویا از 800 نفر هم تست می گیرند تا این که یک روزی روزنامه بانی فیلم عکس من را در «نارنجی پوش» چاپ می کند و خانم درخشنده عکس را که می بینند از اطرافیانشان پرس و جو می کنند که این خانم کیست و می گویند طناز طباطبایی. البته «مرهم» را قبلا از من دیده بودند ولی در عکس نمی شناسند که من همانی هستم که در «مرهم» بازی کرده ام. بعدها به من گفتند اتفاقا هم آن فیلم و هم بازی من را خیلی دوست داشتند. بعد که دستیارهایشان می گویند که این فلانی است می گوید که زنگ بزنید بیاید دفتر. به من زنگ زدند و من به دفترشان رفتم. یک درگیری هم من آن موقع داشتم که مجبور شدم عذرخواهی کنم و نتوانستم بپذیرم. یک هفته ای گذشت و مشکلات من از یک طرف حل شد و از طرف دیگر هم خانم درخشنده دوباره پیگیری کردند و بالاخره دست سرنوشت و تقدیر باعث شد که این کار را انجام دهم.ایشان بعد از این که من را انتخاب کردند ترجیح دادند بازیگر پسر فیلم را ناآشنا بگذارند، به اضافه این که با خانمی هم صحبت کرده بودند ولی به این نتیجه رسیده بود که نقش آن دختر نقش خیلی سختی است و بهتر است به یک بازیگر حرفه ای آن را بسپارد.چون باید خیلی تجربه بازیگری به کمک بازیگر بیاید و هر کسی نمی توانست آن را بازی کند. فکر می کنم این نقش می توانست ضربه های روحی و عاطفی و حسی شدیدی به یک نابازیگر بزند که از سینما و بازیگری زده می شد و همین طور برای خود فیلم هم ریسک بزرگی محسوب می شد. چون هیچ تضمینی وجود نداشت که بشود این نقش را با یک نابازیگر درآورد.برای رسیدن به این نقش چه کردید؟- من در این کار صرفا به تعریف های خانم درخشنده اکتفا کردم و هیچ زنی را که این ماجرا را تجربه کرده باشد اما از نزدیک ندیدم. چون حتی خواندن فیلمنامه هم برایم درناک، سخت و بغرنج بود و اصلا نمی توانستم تصور روبرو شدن با آدمی را داشته باشم که این عذاب را از سر گذرانده است. حتی ما در اعترافات بازپرسی نمی توانستیم همه اعترافات را بگوییم، در فیلم هم نگفتیم و موسیقی روی برخی صحنه ها می آید.فیلم تان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. منتقدان هم با این همه نقدهایی که به این فیلم دارند، معتقدند بهترین فیلم پوران درخشنده تا امروز است. شما چه فکر می کنید؟- من هم معتقدم بهترین فیلم خانم درخشنده است و بهترین بازی من تا به امروز. سخت ترین فیلمی است که من تا امروز کار کردم و به خاطر سوژه آن، تجاوز، شیوه طرح آن خیلی مهم بود و ما باید لب مرز حرکت می کردیم تا اصلا بتوان این موضوع را مطرح کرد. اگر هر فیلمساز دیگری جز خانم درخشنده این فیلم را می ساخت ممکن بود از پس کار برنیاید یا کار توقیف شود. هوشمندی خانم درخشنده همین حرکت ظریف او روی لبه تیغ بود، متن خوبی هم داشت و من تصورم بر این بود که فیلم خوبی می شود.
طناز طباطبایی - اردیبهشت 94
صابر ابر و طناز طباطبایی - فیلم رخ دیوانه | سی و سومین جشنواره فیلم فجر
عکس جدید طناز طباطبایی - مهر 93
طناز طباطبایی در فیلم جدید ساکن طبقه وسط
عکس جدید طناز طباطبایی 93
طناز طباطبایی و پوران درخشنده
پشت صحنه شاهگوش - طناز طباطبایى ، الهه میرباقرى ، آزاده محسنى
عکس جدید طناز طباطبایى - شهریور 93
فیلم سینمایی آرایش غلیظ !
آرایش غلیظ ؛ یک فیلم اجتماعی دیوانهوارِ دوستداشتنی!
عکس های جدید طناز طباطبایی
طناز طباطبایی و سحر دولتشاهی
پشت صحنه سریال شاهگوش
پشت صحنه شاهگوش
بیوگرافی طناز طباطبایی
طناز طباطبایی متولد ۲۰ ادیبهشت ۱۳۶۲ در محله ی نیاوران است ،یک خواهر دارد که بزرگتر از اوست و به خواهرش خیلی علاقه مند است ،مجرد است، کارگردانی تئاترخوانده،با موسیقی آشنایی دارد و گیتار می زند ،مدتی هم کار نقاشی میکرد ،پدرش نیز در زمینه ی موسیقی فعالیت دارد ،در کلاسهای آزاد بازیگری شرکت کرده بود که هنوز یک ماه از کلاسهایش نگذشته بود برای بازی در جوانی انتخاب شد و اولین بازی خود را در سال ۸۰ انجام داد ،بعد از آن به هنر علی الخصوص بازیگری علاقه مند شد و در رشته تئاتر تحصیل کرد ،از فعالیتهای هنری اش عبارتند از: میوه ممنوعه ،پسر تهرونی ،صداها ،میزاک ،جعبه موسیقی ،چهار انگشتی ،دیشب باباتو دیدم آیدا و….
مصاحبه با طناز طباطبایی
چطور همکاری شما و خانم درخشنده شکل گرفت؟
- خانم درخشنده در ابتدا اصلا تصمیم شان این بوده که برای این نقش بازیگر آشنا و شناخته شده نگذارند و به اصطلاح از نابازیگر استفاده کنند. گویا از 800 نفر هم تست می گیرند تا این که یک روزی روزنامه بانی فیلم عکس من را در «نارنجی پوش» چاپ می کند و خانم درخشنده عکس را که می بینند از اطرافیانشان پرس و جو می کنند که این خانم کیست و می گویند طناز طباطبایی.
البته «مرهم» را قبلا از من دیده بودند ولی در عکس نمی شناسند که من همانی هستم که در «مرهم» بازی کرده ام. بعدها به من گفتند اتفاقا هم آن فیلم و هم بازی من را خیلی دوست داشتند. بعد که دستیارهایشان می گویند که این فلانی است می گوید که زنگ بزنید بیاید دفتر. به من زنگ زدند و من به دفترشان رفتم. یک درگیری هم من آن موقع داشتم که مجبور شدم عذرخواهی کنم و نتوانستم بپذیرم. یک هفته ای گذشت و مشکلات من از یک طرف حل شد و از طرف دیگر هم خانم درخشنده دوباره پیگیری کردند و بالاخره دست سرنوشت و تقدیر باعث شد که این کار را انجام دهم.
ایشان بعد از این که من را انتخاب کردند ترجیح دادند بازیگر پسر فیلم را ناآشنا بگذارند، به اضافه این که با خانمی هم صحبت کرده بودند ولی به این نتیجه رسیده بود که نقش آن دختر نقش خیلی سختی است و بهتر است به یک بازیگر حرفه ای آن را بسپارد.چون باید خیلی تجربه بازیگری به کمک بازیگر بیاید و هر کسی نمی توانست آن را بازی کند. فکر می کنم این نقش می توانست ضربه های روحی و عاطفی و حسی شدیدی به یک نابازیگر بزند که از سینما و بازیگری زده می شد و همین طور برای خود فیلم هم ریسک بزرگی محسوب می شد. چون هیچ تضمینی وجود نداشت که بشود این نقش را با یک نابازیگر درآورد.
برای رسیدن به این نقش چه کردید؟
- من در این کار صرفا به تعریف های خانم درخشنده اکتفا کردم و هیچ زنی را که این ماجرا را تجربه کرده باشد اما از نزدیک ندیدم. چون حتی خواندن فیلمنامه هم برایم درناک، سخت و بغرنج بود و اصلا نمی توانستم تصور روبرو شدن با آدمی را داشته باشم که این عذاب را از سر گذرانده است. حتی ما در اعترافات بازپرسی نمی توانستیم همه اعترافات را بگوییم، در فیلم هم نگفتیم و موسیقی روی برخی صحنه ها می آید.
فیلم تان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. منتقدان هم با این همه نقدهایی که به این فیلم دارند، معتقدند بهترین فیلم پوران درخشنده تا امروز است. شما چه فکر می کنید؟
- من هم معتقدم بهترین فیلم خانم درخشنده است و بهترین بازی من تا به امروز. سخت ترین فیلمی است که من تا امروز کار کردم و به خاطر سوژه آن، تجاوز، شیوه طرح آن خیلی مهم بود و ما باید لب مرز حرکت می کردیم تا اصلا بتوان این موضوع را مطرح کرد. اگر هر فیلمساز دیگری جز خانم درخشنده این فیلم را می ساخت ممکن بود از پس کار برنیاید یا کار توقیف شود. هوشمندی خانم درخشنده همین حرکت ظریف او روی لبه تیغ بود، متن خوبی هم داشت و من تصورم بر این بود که فیلم خوبی می شود.
حالا که به اینجا رسیدیم بگذارید بپرسم اصلا هدف شما از بازیگری چیست؟ برای رسیدن به چه چیزی بازی می کنید؟
- برای من بازیگری زندگی است. بازیگری خلاقیت است یعنی تصویر و تجسم است. روزی که من از خواب بیدار شوم و تصور و تجسمی در ذهن نداشته باشم و احساس کنم من موجودی فرسوده و به دردنخورم و هیچ ایده خلاقی نداشته باشم، آن روز باید بمیرم. بازیگری برایم بهانه ای است برای جذاب تر زندگی کردن چون اگر یک روز زندگی عادی و بدون هیچ خلاقیتی داشته باشم، دیوانه می شوم.
نقش شیرین نعیمی در «هیس ...» از آن دست نقش هایی است که برای هر بازیگری هم امکان دیده شدن را فراهم می کند و هم خطرناک است. خطرناک به این جهت که ممکن است سایه آن همیشه روی بازی های بعدی شما بیفتد. زمانی که این نقش را انتخاب کردی به این مسئله فکر کردی؟
- زمانی که «صداها» را بازی کردم همه گفتند که نقش معتاد دیگر روی تو می ماند. بعد از آن 2، 3 تا کار دیگر بازی کردم که در آن ها نقش معتاد نداشتم. تا نوبت به معتاد «مرهم» رسید که دست کم خودم فکر می کنم خیلی متفاوت با معتاد «صداها» بود و سعی کردم شکل دیگری از بازیگری را ارائه دهم که در «صداها» مخاطب از من نادیده بود. اصرار من بر تفاوت دقیقا همین نقطه است و همه تلاشم بر این است که با جستن به این ور و آن ور و حضور در تئاتر، سریال، نقش کوتاه و بلند در سینما و همه این ها هم ذهن خودم و هم ذهن مخاطب را با یک نوع بازی عادت ندهم و متوجه تفاوت ها کنم.
این مطلبی که می گویم را شاید خیلی ها قبول نداشته باشند و روش دیگری داشته باشند اما من جزو آن دسته بازیگرانی هستم که اعتقاد دارم نباید طناز طباطبایی باشم که«شیرین نعیمی» را بازی می کند باید «شیرین نعیمی» باشم. نباید طناز طباطبایی باشم که «میلو» است باید همه تلاشم را کنم که خود «میلو» باشم و شبیه او رفتار کنم.
گالری عکس های طناز طباطبایی
به روزترین آرشیو عکس های طناز طباطبایی
این روزها مهمترین دغدغه طناز طباطبایی چیست؟
- کهنه نشدن. من از پیر شدن می ترسم. از ذهن پیر می ترسم. از جسم پیر می ترسم.
چند سالتان است؟
- 29، متولد سال 62 هستم اما این مربوط به سن من و لب مرز 30 بودن نیست. من 18سالگی هم که گواهینامه گرفتم و فکر کردم که دیگر خیلی بزرگ شدم سریع این فیلم از ذهنم عبور کرد که یعنی دارم پیر می شوم و هر روز که جلو می روم بیشتر و بیشتر از این فرسودگی و کهنه شدن می ترسم.
هیچ وقت این ترس را هم دارید که وای الان 30 سالم شد. هنوز ازدواج نکردم یا هنوز بچه ای ندارم؟ نگران نیستید برای مادر شدن دیر شود؟
- این حرفی که الان می خواهم بگویم خیلی حرف رادیکالی است شاید خیلی ها با من مخالف باشند و البته خیلی مسئله شخصی است ولی تصورم این است که با ازدواج و بچه دار شدن و با هر چیزی که از این دست به من اضافه می شود انگار که من یک مرحله عقب می روم و این حس کهنگی به من دست خواهد داد که حالا دیگر الان تمام شدم و بچه ام از من مهم تر است. الان خودت نباید غذا بخوری و اول باید بچه ات را سیر کنی. الان جیب خودت ممکن است خالی باشد اما جیب بچه ات باید پر باشد. خودت نباید فلان کار را کنی که شوهرت بتواند فلان کار را کند. الان مجبوری کار نکنی چون بچه کوچک داری و ... راستش را بخواهید من یک ذره خودخواهم، نه خیلی خودخواهم. این خیلی خودخواه بودن و ترس از کهنه شدن باعث می شود که محتاط باشم. همیشه دوست دارم جوان باشم و تازه باشم و همه چیز تازه باشد. این خیلی خطرناک است چون فکر می کنم اگر یک روزی کهنه شوم و به این باور برسم که کهنه شدم دچار افسردگی خیلی حاد می شوم که حتی ممکن است بلایی سر خودم بیاورم. همه آرزوی زندگی ام هم همین است که خداوند این تازگی را از من نگیرد.
و برای همین می خواهی این مراحل ازدواج و بچه دار شدن و تشکیل خانواده را بگذارید برای بعدتر؟
- نه این که بعدتر، اصلا هیچ وقت به آن فکر هم نمی کنم، هرگز. عشق مادر و فرزندی و عشق به خانواده، عشقی طبیعی و در نهاد بشر است ولی چیزی که من می گویم کمی متفاوت است. نمی دانم شاید من یک مقدار کمی خودشیفتگی بازیگری دارم و این چیزی است که به نظرم همه بازیگران دارند و اگر نداشته باشند اصلا نمی توانند بازیگر شوند. آن خودشیفتگی هم این است که من خودم را از هر چیزی در جهان بیشتر دوست دارم و فکر می کنم حتی اگر روزی بچه دار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست خواهم داشت. آن قدر خودم را دوست دارم که حاضر نمی شوم این همه سختی به خودم بدهم که عشق دیگری را تجربه کنم. آن عشق را خودم به خودم دارم.
جدیدترین گالری عکس های طناز طباطبایی
کاملترین آلبوم عکس های طناز طباطبایی
دانلود همه عکس های طناز طباطبایی
عکس های طناز طباطبایی
زیباترین عکس های طناز طباطبایی
عکس های زیبا و دیدنی از طناز طباطبایی
عکس های طناز طباطبایی در سریال شاهگوش
عکسهای طناز طباطبایی
عکس طناز طباطبایی
عکس طناز باطبایی
عکس طناز طباطبایی
عکس طناز طباطبایی
عکس طناز طباطبایی
عکس طناز طباطبایی
دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای «رخ دیوانه»
دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای ساکن طبقه وسط
دانلود فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند با بازی طناز طباطبایی
همسر شهاب حسینی,عکس های جدید,کامل ترین,photo,بیوگرافی و عکس های جدید از شهاب حسینی,,بیوگرافی,Shahab Hoseini,زندگینامه, سریال,کلاه قرمزی 93, بازی جدید با لینک مستقیم ,دانلود رایگان فیلم,زن شهاب حسینی,93,خبرهای جدید,گالری,کارگردانی ساکن طبقه وسط, آهنگ,عکس,شهاب حسینی,تازه ترین,picture, انیمیشن,Biography,همه عکس ها,شهاب حسینی و همسرش
بیوگرافی و عکس های جدید از شهاب حسینی انیمیشن
سید شهاب الدین حسینی تنکابنی (زاده ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون، مجری و گوینده ایرانی است. او اولین فرزند خانوادهاش است و یک برادر و دو خواهر دارد. تحصیلات دانشگاهی او در رشته روانشناسی دانشگاه تهران بود که آن را به قصد مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. کار خود را با تئاتر دانشجویی و سپس گویندگی رادیو آغاز کرد، سپس در برنامهای به نام اکسیژن در تلویزیون ظاهر شد. در چند برنامه دیگر هم مانند بر پا بر پا، به رنگ صبح، سایه روشن و... به عنوان مجری حضور داشت، با سریال خانواده پس از باران پا به عرصه بازیگری گذاشت. او سال های بعد هم به کار بازیگری و هم اجرا پرداخت. وی به خاطر بازی در فیلم های سینمایی واکنش پنجم و شمعی در باد و محیا مورد توجه قرار گرفت. درسال ۱۳۸۶ برای فیلم محیا از جشنواره بینالمللی فیلم فجر، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، و در سال ۱۳۸۷ در همین جشنواره برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. همچنین وی به خاطر فیلم های پرسه در مه به کارگردانی بهرام توکلی و درباره الی به کارگردانی اصغر فرهادی بازیگر مرد برگزیده چهاردهمین جشن بزرگ سینمای ایران نیز بود. حسینی به همراه چندی از دوستانش و همچنین برادرش سید مهدی حسینی، گروه موسیقی هفت را تاسیس کردند. تا کنون چهار مجموعه آهنگ از این گروه منتشر شدهاست که شهاب حسینی در آلبوم یک و دو به دکلمه پرداخته و در آلبوم سه و چهار خوانندگی کرده است. در سال ۱۳۷۴ با پریچهر قنبری ازدواج کرد، فرزند اولشان به نام محمدامین در زمستان ۱۳۸۲ و فرزند دومشان به نام امیرعلی در تابستان ۱۳۹۰ به دنیا آمدند. حسینی در سال ۱۳۹۲ کارگردانی را با فیم ساکن طبقه وسط آغاز کرد.
گالری عکس های جدید شهاب حسینی 94
شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری در گالری آریانا - مهرماه 94
شهاب حسینی - سریال «شهرزاد» - خرداد 94
شهاب حسینی و کورش جوان - چهارشنبه سوری 93
"کافه هنر" ، کافی شاپ شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری
آدرس : تهران - لواسان - بولوار امام خمینی - مرکز خرید هدیش - طبقه دوم - کافه هنر
مراسم خاکسپاری پدر شهاب حسینی
شهاب حسینی و نخستین فیلمش ساکن طبقه وسط
شهاب حسینی - بیمارستان نیکان پس از ترخیص - خرداد 93
عکس قدیم شهاب حسینی - پشت صحنه برنامه اکسیژن
سید شهاب الدین حسینی تنکابنی (زاده ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون، مجری و گوینده ایرانی است. او اولین فرزند خانوادهاش است و یک برادر و دو خواهر دارد. تحصیلات دانشگاهی او در رشته روانشناسی دانشگاه تهران بود که آن را به قصد مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. کار خود را با تئاتر دانشجویی و سپس گویندگی رادیو آغاز کرد، سپس در برنامهای به نام اکسیژن در تلویزیون ظاهر شد. در چند برنامه دیگر هم مانند بر پا بر پا، به رنگ صبح، سایه روشن و... به عنوان مجری حضور داشت، با سریال خانواده پس از باران پا به عرصه بازیگری گذاشت. او سال های بعد هم به کار بازیگری و هم اجرا پرداخت. وی به خاطر بازی در فیلم های سینمایی واکنش پنجم و شمعی در باد و محیا مورد توجه قرار گرفت. درسال ۱۳۸۶ برای فیلم محیا از جشنواره بینالمللی فیلم فجر، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، و در سال ۱۳۸۷ در همین جشنواره برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. همچنین وی به خاطر فیلم های پرسه در مه به کارگردانی بهرام توکلی و درباره الی به کارگردانی اصغر فرهادی بازیگر مرد برگزیده چهاردهمین جشن بزرگ سینمای ایران نیز بود. حسینی به همراه چندی از دوستانش و همچنین برادرش سید مهدی حسینی، گروه موسیقی هفت را تاسیس کردند. تا کنون چهار مجموعه آهنگ از این گروه منتشر شدهاست که شهاب حسینی در آلبوم یک و دو به دکلمه پرداخته و در آلبوم سه و چهار خوانندگی کرده است. در سال ۱۳۷۴ با پریچهر قنبری ازدواج کرد، فرزند اولشان به نام محمدامین در زمستان ۱۳۸۲ و فرزند دومشان به نام امیرعلی در تابستان ۱۳۹۰ به دنیا آمدند. حسینی در سال ۱۳۹۲ کارگردانی را با فیم ساکن طبقه وسط آغاز کرد.
شهاب حسینی- فروردین 93 - دربند
پرویز پرستویی و شهاب حسینی
شهاب حسینی و رامبد جوان
شهاب حسینی و نگار جواهریان ( صحنه ای از فیلم حوض نقاشی )
شهاب حسینی و همسر و فرزندش
شهاب حسینی و همسرش
شهاب حسینی و همسرش (پریچهر قنبری)
برنامه کلاه قرمزی - نوروز 93 - دیالوگ معروفی از فیلم «درباره الی» از زبان ببعی
تازه ترین خبرها از شهاب حسینی
دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای ساکن طبقه وسط
دانلود فیلم پنج ستاره با بازی شهاب حسینی
چالش سطل آب یخ شهاب حسینی
دانلود فیلم حوض نقاشی با بازی شهاب حسینی
دانلود فیلم جدایی نادر از سیمین با بازی شهاب حسینی
دانلود فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند با بازی شهاب حسینی
عکس های جدید فیلم ساکن طبقه وسط به کارگردانی شهاب حسینی
بیوگرافی,دانلود رایگان فیلم,Shohreh Soltani,Biography,photo,به روز,خبرهای جدید,شهره سلطانی, سریال,همه عکس ها,picture,عکس,کامل ترین, بازی جدید با لینک مستقیم ,آرشیو,تازه ترین,93,شوهر شهره سلطانی,آلبوم,عکس های جدید, آهنگ, انیمیشن,همسر شهره سلطانی,بیوگرافی و عکس های جدید و کمیاب از شهره سلطانی,گالری,زندگینامه
بیوگرافی و عکس های جدید و کمیاب از شهره سلطانی آهنگ
با مجموعه ماندگار روزی روزگاری (امرالله احمدجو) به شهرت رسید. و در چند مجموعه، موفق ظاهر شد و به عنوان یک بازیگر توانای تلویزیونی به محبوبیت رسید. اما در سنیما به هیچ وجه موفق نبود. حتی در فیلم قرمز (فریدون جیرانی).
عکس جدید شهره سلطانی و مهران غفوریان - تابستان 93
شهره سلطانی و مرجانه گلچین
شهره سلطانی و همسرش
نام اصلی: شهره
نام خانوادگی اصلی: سلطانی
تاریخ تولد: 1348
محل تولد: بجنورد
ملیت: ایران
مدرک تحصیلی: لیسانس موسیقی
شهره سلطانی و سگش
شهره سلطانی خیلی حیوانات رو دوست داره
بیوگرافی شهره سلطانی
فارغ التحصیل موسیقی از دانشگاه آزاد.
شروع فعالیت در تاتر با نمایش گلدونه خانوم در سال 1366.
شروع فعالیت در تلویزیون در سال 1369.
شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم سه مرد عامی (سیامک شایقی) در سال 1372.
با مجموعه ماندگار روزی روزگاری (امرالله احمدجو) به شهرت رسید. و در چند مجموعه، موفق ظاهر شد و به عنوان یک بازیگر توانای تلویزیونی به محبوبیت رسید. اما در سنیما به هیچ وجه موفق نبود. حتی در فیلم قرمز (فریدون جیرانی).
اما بازی زیبای او در یک قسمت از مجموعه خانه سبز (بیژن بیرنگ، مسعود رسام) و همچنین در یک قسمت از مجموعه همسایه ها (محمدحسین لطیفی) از او چهره ای محبوب ساخت.
برنده جایزه بهترین نمایش نامه نویس از پانزدهمین جشنواره تاتر فجر برای بازی در نمایش شعبده و طلسم.
بخشی از فیلم شناسی:
سه مرد عامی (1372)
توطئه (علی قوی تن، 1374)
قرمز (فریدون جیرانی، 1377)
روزی روزگاری (مجموعه، امرالله احمدجو، 1369)
خانه سبز (مجموعه، بیژن بیرنگ، مسعود رسام، 1376)
شلیک نهایی (مجموعه، محسن شامحمدی، 1376)
همسایه ها (مجموعه، محمدحسین لطیفی، 1379)
رستوران خانوادگی (مجموعه، 1380)
جوانی (مجموعه، سعید سلطانی، 1380)
برای آخرین بار (مجموعه، اکبر منصور فلاح، 1384)
ایلیکا عبدالرزاقی و شوهرش,تازه, انیمیشن, آهنگ,ایلیکا عبدالرزاقی, سریال,امین زندگانی,به روز,بیوگرافی,photo,همسر ایلیکا عبدالرزاقی,biography, بازی جدید با لینک مستقیم ,pic,,زندگینامه,picture,جدید,93,عکس های جدید,عکس,ایلیکا عبدالرزاقی و همسرش,آلبوم,گالری,بیوگرافی و عکس های جدید از ایلیکا عبدالرزاقی,شوهر,دانلود رایگان فیلم
بیوگرافی و عکس های جدید از ایلیکا عبدالرزاقی سریال
الیکا عبدالرزاقی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون زاده ۱۸ مرداد ۱۳۵۸ در تهران است. وی دختر سوسن فلکی مقدم می باشد. عبدالرزاقی فارغالتحصیل آموزشگاه هنری سمندریان، لیسانس ادبیات نمایشی است. او همسر امین زندگانی است و دو برادر دارد.
الیکا عبدالرزاقی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون زاده ۱۸ مرداد ۱۳۵۸ در تهران است. وی دختر سوسن فلکی مقدم می باشد. عبدالرزاقی فارغالتحصیل آموزشگاه هنری سمندریان، لیسانس ادبیات نمایشی است. او همسر امین زندگانی است و دو برادر دارد.
عکس های جدید ایلیکا عبدالرزاقی 93
امین زندگانی و همسرش ایلیکا عبدالرزاقی در کنار رضا یزدانی و همسر و دخترش
امین زندگانی و همسرش ایلیکا عبدالرزاقی
ایلیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی - مراسم اختتامیه شاهگوش
عکس ایلیکا عبدالرزاقی
عکس ایلیکا عبدالرزاقی و شوهرش امین زندگانی
سحر ذکریا و الیکا عبدالرزاقی
عکس زیبا ایلیکا عبدالرزاقی و شوهرش امین زندگانی
عکس ایلیکا عبدالرزاقی و همسرش امین زندگانی
کامل ترین گالری عکس ایلیکا عبدالرزاقی
عکس ایلیکا عبدالرزاقی در نمایش تئاتر
عکس ایلیکا عبدالرزاقی و بهنوش بختیاری
جدیدترین آلبوم عکس ایلیکا عبدالرزاقی
به روزترین گالری عکس ایلیکا عبدالرزاقی
کامل ترین آرشیو عکس ایلیکا عبدالرزاقی
بترین آلبوم عکس ایلیکا عبدالرزاقی
جذاب ترین عکس های زیبا و دیدنی ایلیکا عبدالرزاقی
سارا استروک,عماد دهکردی, آهنگ,, انیمیشن,ناتالی متی,photo,تازه,شهاب حسینی,بازیگر نقش سارا در مدار صفر درجه,همسر ناتالی متی,natalie matti,حسن فتحی,دانلود رایگان فیلم,عکس, بازی جدید با لینک مستقیم ,مدار صفر درجه,عکس های جدید و مصاحبه با ناتالی متی (بازیگر نقش سارا در مدار صفر درجه), سریال,جدید,سریال,شوهر ناتالی متی,مصاحبه
عکس های جدید و مصاحبه با ناتالی متی (بازیگر نقش سارا در مدار صفر درجه) همسر ناتالی متی
● غذا خوردید یا صبحانه؟بله، بِبَخْشید، آن دفعه زنگ زدید، من مشغول بازی بودم، خانه نبودم.● الان آنجا دارید در چه فیلمی بازی میکنید؟یک فیلم کوتاه است که یکی از دوستان من میسازد به اسم «Loka-devitout». نمیدانم به زبان شما چه میشود. آهان... فکر کنم دل ستاره. عماد هم با من است، اما بیشتر دوست دارد پشت دوربین کار کند.● ایران را از قبل چقدر میشناختید؟خیلی خوب نمیشناختم. وقتی کودک بودم دوستی داشتم که از ۱۰ تا ۱۷ سالگی در ایران زندگی کرده بود و با من همکلاس بود. از او درباره ایران شنیده بودم.● الان از زندگی با یک مرد ایرانی خوشحال هستید؟خب، آره (با خنده).● از مردم ایران چطور؟ از فرهنگ ایران چیزی میدانستید؟از فرهنگ ایران خیلی خوشم آمد چون چندین بار با عماد به ایران آمدم و با خانواده و دوستانش آشنا شدم.● با سینمای ایران چطور؟ مثلا چند تا کارگردان و بازیگر ایرانی را میشناسید؟در فرانسه با سینمای ایران قبل از اینکه به ایران بیایم کمی آشنا شده بودم. عماد خیلی سینما را دوست دارد. عباس کیارستمی، مخملباف، دختر ایشان را میشناختم و چیزهایی هم درباره مهرجویی شنیده بودم.● بهرام بیضایی چطور؟نه... یادم نمیآید.● حسن فتحی را میشناختید؟قبلا نه، آمد پاریس، رفتم و دیدمش. با آقای زاهدی و چند تا هنرپیشه که آمده بودند، «کجاها» را دیدند و من هم با آنها بودم.● حتما آمده بودند «لوکیشنها» را ببینند. شنیدیم شما برای بازی در این سریال ۲ سال زمان گذاشتید؟آره. من آن موقع ۲۷ ساله بودم و الان که سریال تمام شده ۲۹ ساله هستم.● در این ۲ سال به فرانسه هم رفتید؟۲ سال رفت و آمد داشتم. ۳ ماه در مجارستان، ۲ هفته در پاریس و چند ماه در ایران. شاید همه با هم ۸ ـ ۷ ماه شد.● عماد چقدر به شما کمک کرد؟ مثل اینکه در خواندن و ترجمه فیلمنامه به شما کمک کرده است؟کمک... اولینبار برای من خواند. من نمیتوانستم بخوانم چون سخت بود. اولین بار آمد ایران و یک ماه ماند. دومین بار با دختری دوست شدم به نام نازنین که فرانسه بلد بود. نمیدانم به زبان شما چی میشود. آن «Editor» بود و برای من میخواند.● تمام سناریوی «مدار صفردرجه» را برای شما خواند؟نه... فقط سکانسهای بازی من را با نازنین خواندیم.● در کشور شما هم همینطوری سریال میسازند؟ فکر میکنید چه فرقی میان ساخت سریالهای ایرانی و خارجی هست؟آها... چی فرق؟● بله، فرق، dif ference .فرق هست، ولی زیاد هم معلوم نیست؛ همینجوری هر کسی که کار میکند در فرانسه همین کار را هم میکنند. وقتی میرسی، میبینی که فیلمبرداری فرق ندارد ولی وقتی میروی توی «detail، «detail میدانید چیست؟● بله این جزئیاتی که به آن اشاره میکنید، چی هست؟در فرانسه اگر سریال بازی میکنی، مال یک کارگردان نیست، یک گروه کارگردانی میکنند، سریال مینویسند و مثل این سریال که سی ... نمیدانم چه میگویید به فارسی... سی قسمت است.بله، یک نفر کارگردانی نمیکند. اینجا همه کار مال آقای فتحی بود؛ از اول خودش آن را نوشته و کارگردانی کرده است.
گفتوگو با ناتالی متی یک فرانسویالاصل زاده رم، که زبان فارسی را ۴ سالی بیشتر نیست یاد گرفته هم شیرین است و هم زمان زیادی را میطلبد.
او همسر یک جوان ایرانیالاصل به نام عماد است که حالا در پاریس زندگی میکند. تنها راه گفتوگو با او، تماس تلفنی با فرانسه بود. یک بار قرار به هم خورد، یک بار هم تازه از خواب بیدار شده بود و به گفته خودش میخواست غذا بخورد.
به هر حال، همه چیز جور شد. این گفتوگو ویژگیهای خودش را داشت؛ اول اینکه زبان فرانسه نمیدانستیم و او شمردهشمرده فارسی حرف میزد و دوم اینکه چندین بار میان مصاحبه، ناتالی ناچار شد به دیکشنری فارسی مراجعه کند چون هنوز تمام کلمات ما را نمیدانست.
با این حال، بعضی کلمات را متوجه نمیشد و قرار شد بعضی سؤالات را به زبان انگلیسی بپرسیم و او هم به انگلیسی پاسخ دهد. بعد هم اینکه سعی کردیم کمی تا قسمتی لحن فارسی حرف زدن او را حفظ کنیم تا فضای گفتوگو دستتان بیاید. مصاحبه همشهری جوان با این هنرپیشه را بخوانید:
● غذا خوردید یا صبحانه؟
بله، بِبَخْشید، آن دفعه زنگ زدید، من مشغول بازی بودم، خانه نبودم.
● الان آنجا دارید در چه فیلمی بازی میکنید؟
یک فیلم کوتاه است که یکی از دوستان من میسازد به اسم «Loka-devitout». نمیدانم به زبان شما چه میشود. آهان... فکر کنم دل ستاره. عماد هم با من است، اما بیشتر دوست دارد پشت دوربین کار کند.
● ایران را از قبل چقدر میشناختید؟
خیلی خوب نمیشناختم. وقتی کودک بودم دوستی داشتم که از ۱۰ تا ۱۷ سالگی در ایران زندگی کرده بود و با من همکلاس بود. از او درباره ایران شنیده بودم.
● الان از زندگی با یک مرد ایرانی خوشحال هستید؟
خب، آره (با خنده).
● از مردم ایران چطور؟ از فرهنگ ایران چیزی میدانستید؟
از فرهنگ ایران خیلی خوشم آمد چون چندین بار با عماد به ایران آمدم و با خانواده و دوستانش آشنا شدم.
● با سینمای ایران چطور؟ مثلا چند تا کارگردان و بازیگر ایرانی را میشناسید؟
در فرانسه با سینمای ایران قبل از اینکه به ایران بیایم کمی آشنا شده بودم. عماد خیلی سینما را دوست دارد. عباس کیارستمی، مخملباف، دختر ایشان را میشناختم و چیزهایی هم درباره مهرجویی شنیده بودم.
● بهرام بیضایی چطور؟
نه... یادم نمیآید.
● حسن فتحی را میشناختید؟
قبلا نه، آمد پاریس، رفتم و دیدمش. با آقای زاهدی و چند تا هنرپیشه که آمده بودند، «کجاها» را دیدند و من هم با آنها بودم.
● حتما آمده بودند «لوکیشنها» را ببینند. شنیدیم شما برای بازی در این سریال ۲ سال زمان گذاشتید؟
آره. من آن موقع ۲۷ ساله بودم و الان که سریال تمام شده ۲۹ ساله هستم.
● در این ۲ سال به فرانسه هم رفتید؟
۲ سال رفت و آمد داشتم. ۳ ماه در مجارستان، ۲ هفته در پاریس و چند ماه در ایران. شاید همه با هم ۸ ـ ۷ ماه شد.
● عماد چقدر به شما کمک کرد؟ مثل اینکه در خواندن و ترجمه فیلمنامه به شما کمک کرده است؟
کمک... اولینبار برای من خواند. من نمیتوانستم بخوانم چون سخت بود. اولین بار آمد ایران و یک ماه ماند. دومین بار با دختری دوست شدم به نام نازنین که فرانسه بلد بود. نمیدانم به زبان شما چی میشود. آن «Editor» بود و برای من میخواند.
● تمام سناریوی «مدار صفردرجه» را برای شما خواند؟
نه... فقط سکانسهای بازی من را با نازنین خواندیم.
● در کشور شما هم همینطوری سریال میسازند؟ فکر میکنید چه فرقی میان ساخت سریالهای ایرانی و خارجی هست؟
آها... چی فرق؟
● بله، فرق، dif ference .
فرق هست، ولی زیاد هم معلوم نیست؛ همینجوری هر کسی که کار میکند در فرانسه همین کار را هم میکنند. وقتی میرسی، میبینی که فیلمبرداری فرق ندارد ولی وقتی میروی توی «detail، «detail میدانید چیست؟
● بله این جزئیاتی که به آن اشاره میکنید، چی هست؟
در فرانسه اگر سریال بازی میکنی، مال یک کارگردان نیست، یک گروه کارگردانی میکنند، سریال مینویسند و مثل این سریال که سی ... نمیدانم چه میگویید به فارسی... سی قسمت است.
بله، یک نفر کارگردانی نمیکند. اینجا همه کار مال آقای فتحی بود؛ از اول خودش آن را نوشته و کارگردانی کرده است.
● درباره سارا و خانمهای ۵۰ سال پیش ایران کتابی خواندید؟
نه لازم نبود بدانم. فقط باید در فیلم میدانستم. ولی برای کار کردن در ایران خیلی مهم بود که زبان من درست شده بود. چون در این سریال آدمهای دیگری که ایرانی نبودند مثل آقایی که نقش عمو و دایی من را داشت، زبان فارسی نمیدانستند و راحت نبودند. ولی من با کارگردان با کسی که گریم میکند، میتوانستم صحبت کنم.... میدانید گم نبودم.
● چرا برای نقش سارا لازم نبود مطالعه کنی یا مثل سارا ببینی؟
وقتی سناریو را خواندم، همینطوری سارا را میدیدم به چشم. ولی برای یک نقش یهودی فرانسوی کمی باید بلد باشی.
● چه جالب! درست برعکس؟ بله!
در سریال خیلی فلسفه ایران را میکوبید و با آن میجنگید! (خنده...)
● شما فلسفه ایران را میشناختید؟ مثلا میدانستید ملاصدرا یکی از فیلسوفان بزرگ اسلامی ماست؟
آقای فتحی این چیزها را با detail میدانست. من با فلسفه «اوروپری» آشنا بودم. ولی از فلسفه ایران اطلاع نداشتم.
● آقای فتحی چقدر به شما درباره فلسفه ایران گفت؟
قبل از بازی خیلی با ما حرف زد و خودش توضیح داد.
● شهاب حسینی که نقش پارسا را بازی میکرد، چقدر به شما کمک کرد؟
کمک کرد. ولی من حرفهای شهاب حسینی را متوجه نمیشدم. خیلی detail متوجه نمیشوم، چون از کلمات مشکل استفاده میشد.
● پس برای اینکه واکنش نشان دهید، دچار مشکل نمیشدید؟
نه، همه کلمات را، بعضی سکانسها سخت بود؛ چون آقایی که نقش پروفسور را داشت به زبان مجاری حرف میزد و من متوجه نمیشدم، بعد ناراحت میشدم و با خودم میگفتم، هیچکس من را نمیفهمد. ولی فایده خوب داشت.
● بعد از سریال، از فلسفه ایرانی چی دستگیرتان شده؟
از فلسفه ایران بیشتر، بر روی زبان کار کردیم. الان کتابی میخوانم... فلسفه نه... نمیدانم چی میگویید آنتیک Story میخوانم که تاریخ ۲ هزار ساله ایران توضیح است. ولی چون اینجا کتاب ترجمهشده به زبان فارسی کم است، من خوب متوجه نمیشوم. فقط مثل بچه میخوانم.
● خودتان سریال را دیدید؟
نه، یک بار از اینترنت دیدم. تصویر خوب نبود، فقط تشخیص دادم که ببینم خودم هستم، ولی آنطور که ببینم چطوری بازی کردم نه، اگر کس دیگری ببیند، نمیتواند متوجه شود. چون صورتم را خوب نمیبینم.
● دوستانتان در فرانسه کنجکاو نیستند کارتان را ببینند؟
نه زیاد (خنده)... الان با آدمهای «Professional» (حرفهای) که آشنا میشوم، میگویند چرا ۲ سال است بازی نکردهای؟ کجا بودی؟ من عکس دارم. نشان میدهم و یک کمی هم فیلم دارم. وگرنه، میگویند چی کار کردی و کجا بودی؟
● مثلا نگفتند چرا در یک سریال ایرانی بازی کردی؟
چرا، بعضیها اینطوری فکر میکنند. ولی به نظر من تجربه خیلی مهم و خوب است.
● چرا خوب است؟
خب، در یک کشور دیگر کار کنی، خیلی کارم عوض شده. در فرانسه من در سینما بازی میکردم و فیلم کوتاه خیلی بازی کردم، ولی فقط ۲سال در یک سریال بودم و وقتی خیلی زیاد در یک نقش کار کنی، میتوانی خیلی زیاد آن را بفهمی.
● فکر میکنی بازی در یک سریال ایرانی به مشهور شدن شما کمک میکند؟
الان اگر ژورنالیستی در فرانسه پیدا شود و از من بگوید و از من حرف بزند، کمک میکند. اگر نه فقط در ایران میتواند کمک کند. شهرت این است که به یک کار خوب برسی. وقتی همینطوری معروف هستی، فقط بازیگر هستی. باید برسی به جایی که فیلم خوب داشته باشی.
● یعنی این که باید در فیلمهای خوب بازی کنید نه این که بازیگر خوبی باشید؟
یعنی معروفی مهم است اگر میتوانی از آن استفاده کنی، اما فقط برای توی خیابان معروف باشی خوب نیست. مهم این است که یک کارگردان خوب تو را ببیند، فکر کند و یک فیلم بسازد.
● راستی چه کسی شما را به حسن فتحی معرفی کرد؟
وقتی به ایران آمدم با آقای عبدالله اسکندری (گریمور) آشنا شدم. اولین بار وقتی فهمید دنبال یک فرانسوی میگردند، خودش من را به آقای بشکوفه و فتحی معرفی کرد.
● قبل از این هم، قرار بوده در فیلم یا سریال ایرانی بازی کنید؟
من با خانم فیلمبردار آقای مخملباف آشنا بودم. فیلمبردار مخملباف شماره من را پیدا کرده بود و با من تماس گرفت.
● از شما تست گرفتند؟
بله، تست گرفتند و بعد من رفتم فرانسه.
● خب بعد، یعنی انتخاب نشدید؟
قرار نبود بازی کنم. فقط میخواست ببیند.
● بازی در کدام صحنههای سریال سختتر بود؟
یکی تو شیراز بود و حافظیه. شب بود و ما از ۱۱شب تا ۷ صبح میگرفتیم. باران میآمد و من باید خیس میشدم و خیلی هوا سرد بود. ۱۰ ساعت ماندم زیر باران و زمانی سختتر بود که گریهدار بود.
● صحنههایی که گریه میکردید سخت بود، چه صحنههایی آسان بود؟
صحنههای تو پاریس آسان بود.
● چون در کشور خودتان بود، میگویید آسان بوده؟
نه (با خنده)، چون فقط از دور میگرفتند. صحنههایی بود که با هم میخندیدم، آسان بود.
● آشنایی شما با همسرتان هم مثل آشنایی پارسا و ساراست؟
آره (با خنده) همینطوری بود مثل سریال آقای فتحی شد، ولی مثل جنگ نیست. ما در فرانسه، آشنا شدیم؛ فیلم کوتاه بازی میکردیم. بعد با خانواده عماد آشنا شدم. با مامان عماد دوست شدم، او خیلی فارسی به من یاد داد و بعد با آمدن به ایران یاد گرفتم.
● از ایران چه چیزی را بیشتر به یاد دارید؟
غذاهای ایرانی را دوست دارم.
● یعنی از ایران فقط غذاهای ما را به خاطر دارید؟
نه...خب،...
● مثل چی؟
آش رشته خیلی دوست دارم، سالاد شیرازی... همه پلوهای شما را میخورم، دوغ را خیلی دوست دارم که در فرانسه اصلا دوغ نیست.
● خب ماست که دارید، کمی آب توی آن بریزید، میشود دوغ!
چی؟ (با خنده)
● بهترین اتفاقی که در این کار برایتان افتاد، چه بود؟
آخرین روز که کار کردیم جالب بود. رفتیم فیروزکوه و آن جا خیلی سرد بود. 6 درجه زیرصفر، 2 روز ماندیم. من شانس آوردم که بعدازظهر کار داشتم. بعدازظهر هوا گرم شده بود. آدمهای دیگر سردشان بود و یک نفر میخواست برود بیمارستان و اتوبوس مانده بود که او را ببرد.
● یعنی چی مانده بود، خراب شده بود؟
نه، نمیدانم... شما چه میگویید ولی «freeze» شده بود. کار نمیکرد. نتوانست برگردد با چند تا تاکسی برگشت (با خنده). این خاطره خوبی بود!
عکس های ناتالی متی بازیگر نقش سارا آستروک در سریال مدار 0 درجه
گالری عکس های ناتالی متی بازیگر نقش سارا آستروک
آرشیو همه عکس های ناتالی متی بازیگر نقش سارا آستروک
جدیدترین عکس های ناتالی متی و همسرش عماد دهکردی
دانلود همه عکس های ناتالی متی Natalie Matti
کامل ترین آلبوم عکس های ناتالی متی Natalie Matti
یکی از آخرین کارهای ناتالی متی - نمایش «بازگشت پسر نافرمان» - مارچ 2014
دانلود سریال مدار صفر درجه +سکانس های ماندگار آن
دانلود موزیک تیتراژ سریال مدار صفر درجه