سریال,آبراهام لینکلن, بازی جدید با لینک مستقیم , آهنگ, انیمیشن,دانلود رایگان فیلم,15 آپریل برابر است با روز کشته شدن «آبراهام لینکلن Abraham Lincoln»
15 آپریل برابر است با روز کشته شدن «آبراهام لینکلن Abraham Lincoln» آهنگ
تحصیلات رسمی او احتمالاً فقط 18 ماه آموزش، آن هم به وسیله معلمان غیر رسمی بوده است. در واقع، او خود آموخته بود، هر کتابی که می توانست، قرض می گرفت و می خواند. بر انجیل، آثار ویلیام شکسپیر، تاریخ انگلستان و تاریخ آمریکا کاملاً مسلط بود و خود شیوه ای بسیار ساده برای سخن گفتن برگزید که حضار را - که به سخنان پرطمطراق عادت کرده بودند - متحیر می ساخت. روزی کتابی کهنه و موش خورده از شرح زندگی واشنگتن بدست آورد، آنرا با دقت فراوان خواند و بقدری شیفته آن شد که شاید اساس فکری و شخصیت ترقی جوی آبراهام متاثر از آن باشد.در ۱۸ سالگی، در دکانی کوچک مشغول به کار شد. در ۱۵ مایلی خانهاش، دادگاههائی در فصول معینی از سال تشکیل میگردید. لینکلن گهگاه صبح زود خود را به آنجا میرسانید و پس از آنکه تمام روز خود را به شنیدن سخنان قاضیان و دادستان و متهمان می گذراند، شامگاهان به خانه باز میگشت. او کتاب « قانون اساسی تجدید نظر شده ایالت ایندیانا» را نیز برای مطالعه به عاریه گرفت. مدتی نیز به کمک برادر ناتنی خود، کشتی بی بادبان مسطح میساخت و چون با دقت فراوان این کار را به انجام رسانید، صاحب کار، تصدی یک کارخانه و همچنین دکان بزرگی در نیوسالم را به او واگذار نمود. لینکلن با مشتریان رفتار خوبی داشت. یکبار از یک مشتری اشتباهاً حدود ۶ سنت اضافه گرفته بود، شب هنگام دو سه مایل راه رفت تا مبلغ مزبور را به مشتری پس بدهد.لینکلن که در خانواده ای فقیر پا به دنیا گذاشت، در تمام طول زندگیش با ناکامی مواجه شد. او در هشت دوره انتخابات شکست خورد و دو بار در کار تجارت ناکام ماند و به درهم ریختگی روانی دچار شد. بارها امکان داشت که از همه چیز دست بشوید و تسلیم شود، اما چنین نکرد و بزرگترین رئیس جمهور در تاریخ آمریکا شد. لینکلن قهرمان بود و هیچ گاه اسیر یاس و ناامیدی نشد. وی در سال 1860 و در سن 51 سالگی به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد و در سال 1865، در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری خود به قتل رسید وی در این مورد بیان داشت:« راهی خسته کننده و لغزنده بود، یک پایم لغزید و به پای دیگرم خورد تا آن را هم از راه رفتن باز دارد، ولی من به خود آمدم و گفتم این صرفاً لغزشی است، نه از پا افتادن».
«آبراهام لینکلن Abraham Lincoln » ( زاده ۱۲ فوریه ۱۸۰۹ مصادف با یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۱۸۷ خورشیدی-درگذشته ۱۵ آوریل ۱۸۶۵ مصادف جمعه ۲۶ فروردین ۱۲۴۴ خورشیدی) شانزدهمین رئیسجمهور آمریکا بود.
«آبراهام لینکلن» (همزمان با چارلز داروین) در خانواده ای فقیر و در کلبه ای چوبی در مزرعه «سینکینگ اسپرینگ» به دنیا آمد. پدرش «توماس لینکلن» و مادرش «ننسی هانکز» نام داشت و هر دو بی سواد بودند. آبراهام یک خواهر بزرگتر به نام سارا لینکلن داشت که در سال 1805 به دنیا آمد. برادر کوچک وی، توماس در اوان کودکی جان سپرد.
والدین آبراهام عضو کلیسای پروتستان بودند که به دلیل رد حمایت از برده داری، از کلیسای بزرگ جدا شده بود. وی از دوران کودکی برخورد زیادی با احساسات ضد برده داری داشت.
با این وجود، هرگز به کلیسای پدر و مادرش و یا کلیساهای دیگر نپیوست. در سال 1816، زمانی که لینکلن 7 ساله بود، همراه با پدر و مادرش به بخش بری هند نقل مکان کرد. در این ناحیه، در کلبهای چوبی و بدون در و پنجره زندگی می کردند که کف آن پر از علفهای وحشی بود. رختخوابهائی که تشکهای آن را با برگ خشک پر کرده بودند، یک یا دو چهار پایه، یک میز و یک کتاب مقدس، همه اثاث و دارایی آنها را تشکیل می داد. او بعدها پی برد که این جابجایی بعضاً به دلیل برده داری و نیز به علت مشکلات اقتصادی موجود در کنتاکی صورت گرفته است. در سال 1818، مادرش در سن 34 سالگی و بر اثر عارضه ای جان باخت. اندک زمانی بعد، پدر لینکلن با سارا بوش جانستون ازدواج کرد. سارا، لینکلن را مانند بچه های خودش بزرگ کرد و در مقایسه لینکلن با پسر واقعی خودش چنین گفت : «هر دو بچه های خوبی بودند. اما اکنون که دیگر هیچکدام نیستند، باید بگویم که آبراهام بهترین پسری بود که در تمام عمرم دیدم » ( لینکلن، نوشته دیوید هربرت دونالد، 1995).
تحصیلات رسمی او احتمالاً فقط 18 ماه آموزش، آن هم به وسیله معلمان غیر رسمی بوده است. در واقع، او خود آموخته بود، هر کتابی که می توانست، قرض می گرفت و می خواند. بر انجیل، آثار ویلیام شکسپیر، تاریخ انگلستان و تاریخ آمریکا کاملاً مسلط بود و خود شیوه ای بسیار ساده برای سخن گفتن برگزید که حضار را - که به سخنان پرطمطراق عادت کرده بودند - متحیر می ساخت. روزی کتابی کهنه و موش خورده از شرح زندگی واشنگتن بدست آورد، آنرا با دقت فراوان خواند و بقدری شیفته آن شد که شاید اساس فکری و شخصیت ترقی جوی آبراهام متاثر از آن باشد.
در ۱۸ سالگی، در دکانی کوچک مشغول به کار شد. در ۱۵ مایلی خانهاش، دادگاههائی در فصول معینی از سال تشکیل میگردید. لینکلن گهگاه صبح زود خود را به آنجا میرسانید و پس از آنکه تمام روز خود را به شنیدن سخنان قاضیان و دادستان و متهمان می گذراند، شامگاهان به خانه باز میگشت. او کتاب « قانون اساسی تجدید نظر شده ایالت ایندیانا» را نیز برای مطالعه به عاریه گرفت. مدتی نیز به کمک برادر ناتنی خود، کشتی بی بادبان مسطح میساخت و چون با دقت فراوان این کار را به انجام رسانید، صاحب کار، تصدی یک کارخانه و همچنین دکان بزرگی در نیوسالم را به او واگذار نمود. لینکلن با مشتریان رفتار خوبی داشت. یکبار از یک مشتری اشتباهاً حدود ۶ سنت اضافه گرفته بود، شب هنگام دو سه مایل راه رفت تا مبلغ مزبور را به مشتری پس بدهد.
لینکلن که در خانواده ای فقیر پا به دنیا گذاشت، در تمام طول زندگیش با ناکامی مواجه شد. او در هشت دوره انتخابات شکست خورد و دو بار در کار تجارت ناکام ماند و به درهم ریختگی روانی دچار شد. بارها امکان داشت که از همه چیز دست بشوید و تسلیم شود، اما چنین نکرد و بزرگترین رئیس جمهور در تاریخ آمریکا شد. لینکلن قهرمان بود و هیچ گاه اسیر یاس و ناامیدی نشد. وی در سال 1860 و در سن 51 سالگی به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد و در سال 1865، در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری خود به قتل رسید وی در این مورد بیان داشت:
« راهی خسته کننده و لغزنده بود، یک پایم لغزید و به پای دیگرم خورد تا آن را هم از راه رفتن باز دارد، ولی من به خود آمدم و گفتم این صرفاً لغزشی است، نه از پا افتادن».
آبراهام لینکلن پسر یک کفاش بود و زمانی که رئیس جمهور آمریکا شد، طبعاً همه اشراف زادگان سخت برآشفتند، و آزرده و خشمگین شدند.
در اولین روزی که میرفت تا نطق افتتاحیه خود را در مجلس سنای آمریکا ارائه دهد، درست موقعی که داشت از جا برمیخاست تا به طرف تریبون برود، اشراف زاده ای بلند شد و گفت : « آقای لینکلن، هر چند شما بر حسب تصادف پست ریاست جمهوری این کشور را اشغال کردهاید، اما فراموش نکنید که همیشه به همراه پدرتان به منزل ما میآمدید تا کفشهای خانواده ما را تعمیر کنید و در این جا خیلی از سناتورها کفشهایی به پا دارند که پدر شما آنها را ساخته است. بنابراین، هیچ گاه اصل خود را از یاد نبرید». این مرد فکر میکرد با این کار او را تحقیر میکند؛ اما انسانهای عالیقدر فراتر از تحقیرند. آبراهام لینکلن گفت :
« من از شما سپاسگزارم که درست پیش از ارائه اولین خطابهام به مجلس سنا، مرا به یاد پدرم انداختید. پدرم چنان طینت زیبایی داشت، چنان هنرمند خلاقی بود که هیچ کس قادر نبود کفشهایی به این زیبایی بدوزد. من خوب میدانم که هر کاری هم انجام دهم، هرگز نمیتوانم آن قدر که او آفرینشگر بزرگی بود، رئیس جمهور بزرگی باشم. من نمیتوانم از او پیشی بگیرم. در ضمن، میخواهم به همه شما اشراف زادگان خاطر نشان سازم، اگر کفشهای ساخت دست پدرم پاهایتان را آزار میدهد، من هم این هنر را زیر دست او آموختهام. البته من کفاش قابلی نیستم، اما حداقل میتوانم کفشهایتان را تعمیر کنم. کافی است به من اطلاع بدهید تا خودم شخصاً به منزلتان بیایم ».
سکوتی سنگین بر فضای مجلس حکمفرما شد.
نامه به معلم پسرش
به پسرم درس بدهید
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند،
اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد.
به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود.
به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست.
می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد.
به او بیاموزیدکه از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
اگر می توانید، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید.
به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گل های درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود.
به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد.
به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد.
به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند.
به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند.
ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند.
به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد.
به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست.
به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.
در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد.
توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.
جان ویلکس بوث،قاتل آبراهام لینکلن
« جان ویلکس بوث John Wilkes Booth » قصد ربودن رئیس جمهور را داشت تا در عوض آزادیش، خواهان آزاد کردن زندانیهای هم پیمانها شود. اما در 11 آوریل 1865 لینکلن در خارج از کاخ سفید سخنرانی ایراد کرد و از دادن حق و حقوق سیاهان دفاع کرد. این امر خشم بوت را، که در جمع مستمعین حضور داشت برانگیخت و در نتیجه نقشه اش را برای ربودن لینکلن تغییر داد و تصمیم گرفت او را ترور کند.
با به پایان رسیدن جنگ، لینکلن و گرانت مدام با یکدیگر دیدار و ملاقات داشتند. هر دو با هم برای بازسازی برنامه ریزی می کردند و برای همگان مشخص بود که آنها احترام زیادی برای یکدیگر قائل بودند.
در آخرین دیدارشان در 14 آوریل 1865، لینکلن،گرانت را برای دیداری در بعد ازظهر آن روز دعوت کرد اما گرانت دعوت را نپذیرفت. و در نهایت نامزد و خواهر ناتنی اش قبول کردند بروند. جان بوت که بازیگری مشهور و جاسوس همپیمانان در مریلند بود خبردار شد که قرار است رئیس جمهور و همسرش و گرانت به تئاتر بروند. بوت که در نقشه ی اولیه اش برای ربودن لینکلن ناکام شده بود، همدستانش را خبر کرد و اعلام کرد که قصد کشتن لینکلن را دارد. دیگران نیز موظف شدند معاون وزیر، اندرو جانسون و وزیر کشور، ویلیام سوارد را به قتل برسانند.
لینکلن بدون محافظ اصلی اش، وارد هیل لمون، در نمایش " پسر عموی آمریکائیمان" در تئاتر فورد شرکت کرد. در همان حالی که تنها محافظ او مشغول قدم زدن بود. و لینکلن در جای خود در اتاقکی در بالکن نشسته بود، بوت وارد شد و در پشت اتاقک خود را مخفی کرد و منتظر خنده دار ترین صحنه تئاتر ماند به این امید که صدای خنده مانع شنیده شدن صدای شلیک گلوله شود. بر روی صحنه شخصیتی به نام سرود اندری (هری هاک)بازی می کرد همینکه صدای خنده حاضرین بلند شد بوت وارد اتاقک رئیس جمهورشد و گلوله ای بر سر او شلیک کرد. گلوله از کنار گوش چپ لینکلن وارد شد و در پشت کره چشم راستش قرار گرفت. هنری رابتن برای لحظه ای با بوث دست به یقه شد، اما بوث با ضربه چاقو خود را رها کرد. سپس بوث فریاد زد:
« این دست فدای ستمکاران» و فرار کرد. 12 روز دنبال قاتل فراری گشتند، ماموران فدرال به رهبری وزیر جنگ، ادوین استانتون، در جستجوی او بودند تا اینکه بالاخره او را در طویله ای در ویرجینیا مورد اصابت گلوله قرار دادند، او اندکی بعد مرد. از دیگر همدستان بوث نیز تنها یک نفر تقریباً موفق به ترور هدفش شد:
لویس پول به سودارد، وزیر جنگ حمله کرد و او را به شدت مجروح نمود.
دکتر چارلز میل، جراح ارتش، به سرعت زخم لینکلن را ارزیابی کرد و آن را مهلک و کشنده تشخیص داد. رئیس جمهور از داخل تاتر به خیابان آوردند و او به مدت 9 ساعت در خیابان در حالت کما بود. متخصصان بسیاری بر بالین او آمدند، از جمله ژنرال جوزف بارتر، جراح ارتش آمریکا. او لینکلن را معاینه کرد و تشخیص داد که در چند جا جمجمه آسیب دهده و گلوله در 6 اینچی داخل مغز جای گرفته. لینکلن دیگر به هوش نیامد و در ساعت 7:22 بعد از ظهر رسماً مرگ او را اعلام کردند. در مورد گفته های استانتون پس از مرگ لینکلن، تاریخ نویسان اختلاف نظر دارند. همه توافق دارند که او سخنش را با این عبارت شروع کرد که "هم اکنون لینکلن به .... پیوست. اینکه واژه جا افتاده تاریخ بوده یا فرشتگان معلوم نیست.
پس از ترور
در موزه پزشکی ارتش که هم اکنون موزه ملی پزشکی و سلامت نامیده می شود، برخی از وسائل مربوط به ترور نگهداری می شود. هم اکنون در موزه گلوله هایی از اسلحه ی درینگر شلیک شده اند، تکه هایی از جمجمه لینکلن و لباس جراح که به خون لینکلن آغشته است در معرض نمایش گذاشته شده.
طی مراسمی جنازه آبراهام لینکلن را با قطار به ایالت ایلینویز بردند و ملت در سوگ مردی نشستند که در نگاه عده ای ناجی ایالات متحده بود. کاپرهد ها که وی را یک یاغی بی قانون می دانستند با مرگش به شادی و سرور پرداختند. وی در قبرستان اوک ریج در اسپرینگفیلدز ایلینویز دفن شد و در سال 1874 یک بنای 177 فوتی(54 متری) به همراه انبوهی از مجسمه های برنزی در اطراف مقبره اش ساخته شد. در سال 1901 رابرت تاد لینکلن برای جلوگیری از دزدیده شدن بقایای جسد پدرش مقبره آبراهام را نبش قبر کرد و وی را مجدداً در زیر سیمانی به ضخامت چندین فوت دفن کرد.
آشنایی با قطعات الکترونیکی,قطعات الکترونیکی, سریال,دیود, بازی جدید با لینک مستقیم , آهنگ,,ترانزیستور,مقاومت, انیمیشن,دانلود رایگان فیلم
آشنایی با قطعات الکترونیکی انیمیشن
مقاومت های 0.25W (بیست و پنج صدم واتی) با مقادیر 220R (دویست و بیست اهمی)، 1K (یک کیلو اهمی) و 10K (ده کیلو اهمی) را در دروس آینده استفاده کنید. مقاومت ها دارای دو پایه بوده و پایه های آن با هم فرق نمی کند. پایه ها را به اندازه ای ببرید که مرتب در مدار جا داده شوند و قبل از وارد کردن آنها را خم کنید. فهرست مقاومت یک جفت موقعیت را برای هر مقاومت مشخص می کند. به مقدار مقاومت که در هر مکان قرار می گیرد توجه کنید.
مقاومت های 0.25W (بیست و پنج صدم واتی) با مقادیر 220R (دویست و بیست اهمی)، 1K (یک کیلو اهمی) و 10K (ده کیلو اهمی) را در دروس آینده استفاده کنید. مقاومت ها دارای دو پایه بوده و پایه های آن با هم فرق نمی کند. پایه ها را به اندازه ای ببرید که مرتب در مدار جا داده شوند و قبل از وارد کردن آنها را خم کنید. فهرست مقاومت یک جفت موقعیت را برای هر مقاومت مشخص می کند. به مقدار مقاومت که در هر مکان قرار می گیرد توجه کنید.
این نوع مقاومت ها با عنوان پتانسیومتر یا تریمر نیز شناخته می شوند. مقدار مقاومت به وسیله چرخاندن شاخص تغییر می کند. مقاومت متغیر 5 کیلو اهمی برای بردبوردی با سوراخ 2.5 میلیمتر مناسب است. این نوع از مقاومت دارای سه پایه می باشد: یک پایه وسط (لغزنده) و یک پایه در هر طرف. این پایه ها باید به شکل خاصی در سوراخ های بردبورد قرار گیرند، نماد قطعه و اعداد روی پایه ها نحوه قرار گرفتن در مدار را نشان می دهد.
مقاومت نوری (LDR) یک قطعه دو پایه ای است. البته این پایه ها فرقی با هم ندارند. مقاومت آن بسته به مقدار نور تابیده روی آن تغییر می کند. مقاومت آن در تاریکی زیاد و در روشنایی کم می شود. نوعی که در طول آزمایش ها از آن استفاده می کنیم NORP_12 است.
این قطعه سه پایه دارد و جریان را تقویت یا قطع و وصل می کند. از ترانزیستور NPN به شماره BC108،BC441 یا مشابه آن استفاده کنید. به کمک شکل روی قطعه و زائده روی بدنه ترانزیستور، شما می توانید پایه های آن را تشخیص دهید. پایه های ترانزیستور عبارتند از: کلکتور (C)، بیس (B) و امیتر (E). آنها را باید به شکل خاصی در مدار قرار دهید و این موضوع در شکل مدار ذکر شده است.
از کلیدSPST (معمولاً باز"no ") که برای بردبورد مناسب است استفاده کنید. این کلیدها معمولاً دو یا چهار پایه دارند. بررسی کنید در هنگام فشار دادن کلید کدام پایه آن وصل می شود. در نمونه ای که در شکل مقابل می بینید، دو جفت از پایه ها وصل شده اند.
کلید های دو ردیفه (دیپ سوئیچ) همانند آی سی ها در بردبورد قرار می گیرند. یک کلید "تک قطبی تبدیل دو ردیفه" دارای دکمه کشویی است و 4 پایه دارد. یک کلید " 4قطبی تبدیل دو ردیفه" دارای 16 پایه (در دو ردیف) است. تصویر روبرو موقعیت چهار پایه کناری را نشان می دهد.
دیود نورانی (LED) دو پایه (آند و کاتد) دارد که بایستی به شکل خاص در مدار قرار گیرد. معمولاً کاتد کوتاه تر است، این موضوع را روی قطعه بررسی کنید. نماد LED یک پیکان (فلش) به سمت کاتد دارد.LED در رنگ های متنوع عرضه می شود.
در دروس آینده شما از دو نوع آی سی استفاده می کنید، نام یکی از آنها TL071 می باشد. البته شما از آی سی های منطقی CMOS (که 8، 14، 16، 24 پایه دارند) نیز استفاده می کنید. این پایه ها در ردیفهای طرفین شکاف میانی وارد می شوند. شکل روبرو موقعیت چهار پایه کناری را نشان می دهد. مطمئن شوید طرف شکاف دار آیسی، در سمت چپ قرار گیرد.
دانلود,بیوگرافی, انیمیشن,دانلود کتاب زندگینامه استیو جابز - ویرایش دوم,زندگینامه,والتر آیزاکسن, آهنگ,دانلود رایگان,کتاب,استیو جابز,سرگذشت استیو جابز,لینک مستقیم,,دانلود رایگان فیلم,pdf, بازی جدید با لینک مستقیم , سریال
دانلود کتاب زندگینامه استیو جابز - ویرایش دوم انیمیشن
استیو جابز در میان مدیران عصر ما تبدیل به یک استوره شد که دنیای فناوری را تکان داد. زندگی و تفکر متفاوتش از او مردی ساخت که نام او را تبدیل به یک نماد ساخته است. ولی می دانید که او در طول حیات و مدیریتش علاقه ای به عمومی کردن زندگی شخصی خود نداشت و به همین خاطر میلیون ها نفر مشتاق بودند با داستان زندگی این نابغه تکنولوژی آشنا شوند. تا پیش از انتشار این کتاب ...
استیو جابز در میان مدیران عصر ما تبدیل به یک استوره شد که دنیای فناوری را تکان داد. زندگی و تفکر متفاوتش از او مردی ساخت که نام او را تبدیل به یک نماد ساخته است. ولی می دانید که او در طول حیات و مدیریتش علاقه ای به عمومی کردن زندگی شخصی خود نداشت و به همین خاطر میلیون ها نفر مشتاق بودند با داستان زندگی این نابغه تکنولوژی آشنا شوند. تا پیش از انتشار این کتاب ...
نوروز,سال نو,زیبا,فریدون مشیری,بهار,شعر, آهنگ, سریال, انیمیشن,,اینک بهار,سروده,اینک بهار - سروده بسیار زیبایی از فریدون مشیری,سال تحویل,عید,فریدون مشیری, بازی جدید با لینک مستقیم ,دانلود رایگان فیلم
اینک بهار - سروده بسیار زیبایی از فریدون مشیری انیمیشن
شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده ، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گر چه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی ست
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
فریدون مشیری
بازی جدید با لینک مستقیم ,اقدامات لازم برای نجات یک گوشی خیس شده , آهنگ,گوشی خیس شده,دانلود رایگان فیلم,افتادن موبایل در آب, انیمیشن, سریال
اقدامات لازم برای نجات یک گوشی خیس شده آهنگ
به گزارش سافت گذر به نقل از GSM؛ گوشیهای تلفن همراه این روزها از پس هر کاری برمیآیند. حتما برای خیلی از شما پیش آمده که گوشی خود را گم کنید، از شما بدزدند، از دستتان به زمین بیفتد یا هر اتفاق ناگوار دیگری پیش آید. برای همه این مشکلات راه چارهای هست که خودتان خوب میدانید. شاید از دوستان شنیده باشید یا برای خود شما اتفاق افتاده باشد که گوشی داخل دستشویی، لیوان آب یا چای افتاده است. اگر گوشی شما به طور اتفاقی به یکی از هزاران شیوه ممکن خیس شد، تنها باید ۵ راهکار ساده را انجام دهید تا آن را خراب شدن نجات دهید.
به گزارش سافت گذر به نقل از GSM؛ گوشیهای تلفن همراه این روزها از پس هر کاری برمیآیند. حتما برای خیلی از شما پیش آمده که گوشی خود را گم کنید، از شما بدزدند، از دستتان به زمین بیفتد یا هر اتفاق ناگوار دیگری پیش آید. برای همه این مشکلات راه چارهای هست که خودتان خوب میدانید. شاید از دوستان شنیده باشید یا برای خود شما اتفاق افتاده باشد که گوشی داخل دستشویی، لیوان آب یا چای افتاده است. اگر گوشی شما به طور اتفاقی به یکی از هزاران شیوه ممکن خیس شد، تنها باید ۵ راهکار ساده را انجام دهید تا آن را خراب شدن نجات دهید.
۱- آن را به سرعت از آب خرج کنید! ممکن است کاملا امری کاملا بدیهی باشد، اما هر چقدر سریعتر بتوانید گوشی خود را از منبع رطوبت دور کنید احتمال خراب شدن آن کمتر میشود.
۳- گوشی و همه قطعات آن را با پارچه یا حوله تمیز خشک کنید. تا جایی که ممکن است از دستمال کاغذی استفاده نکنید، زیرا ممکن است در شکافهای گوشی گیر کند و جلوی کار کردن آن را بگیرد. از سشوار استفاده نکنید، چون ممکن است آب را بیشتر به داخل گوشی فرو ببرد.
۴- گوشی را یک شبانه روز در جایی گرم و خشک قرار دهید (مثلا نزدیک رادیاتور یا بخاری) یا آن را در یک کیسه برنج بگذارید یا دور آن حولهای بپیچید تا رطوبت اضافی آن جذب شود.
۵- وقتی همه این کارها را انجام دادید و گوشی شما خشک شد، اجزای گوشی را داخل آن قرار داده و امتحان کنید. اگر روشن شد، میتوانید با آن کار کنید! یادتان باشد اگر گوشی شما دوباره کار کرد، اطمینان حاصل کنید که از تمام اطلاعاتی که نیاز دارید و میخواهید نگه دارید نسخه پشتیبان یا بکآپ تهیه کنید.