طلاق, انیمیشن,آزاده نامداری, سریال,اخبار,فرزاد حسنی,مصاحبه با آزاده نامداری درباره طلاقش,جدید, بازی جدید با لینک مستقیم ,خبر,جدایی,مصاحبه,خبر طلاق و جدایی آزاده نامداری از فرزاد حسنی, آهنگ,دانلود رایگان فیلم,عکسهای آزاده نامداری بعد طلاق از فرزاد حسنی,بعد طلاق,عکس,
عکسهای آزاده نامداری بعد طلاق از فرزاد حسنی فرزاد حسنی
برای اینکه آمدم میان آدمهایی که جنسمان باهم فرق میکرد. روی آنتن بودن به تو خیلی چیزها میدهد، قدرت، زیبایی، ثروت و… این برای آدمها جالب است اما زیادش دردسر درست میکند. من میگویم تقوا داشتن به معنای کنترل بر نفس خیلی سخت است. من اگر میز داشتم و از قدرتم سوءاستفاده نکردم، اگر زیبا بودی و از زیباییات سوءاستفاده نمیکردی درست است، آن یکی اگر زور فیزیکی داشت و استفاده نمیکرد، فلانی اگر صدایش بلند بود و فریاد نمیزد و… درست است اما بیشتر آدمهای دوروبرمان این تقوا را ندارند و از آن چیزی که خدا داده استفادههای غلط زیادی میکنند. من فکر میکنم روی آنتن تلویزیون این قدرت ناخودآگاه به تو تزریق میشود. این را هم اضافه کنم که من درباره همه مجریها صحبت نمیکنم، من درباره آن ۴-۵ مجری صحبت میکنم که قدرتمندند و از تلویزیون این قدرت را گرفتند. وقتی این قدرت را پیدا میکنی زندگی کردن برایت سخت میشود. من بیست سالم بوده که آمدم تلویزیون و داشتم برنامه «تازهها» را اجرا میکردم. در آن زمان دیگر خودم نبودم چون مورد توجه و زیر نگاههای مردم بودم. آن کودکی و سرزندگی و… را در تلویزیون از دست دادم و از دست رفت. من بیست تا بیست و پنج سالگی را از سربالایی جام جم بالا رفتم و مورد توجه بودم. یک تصوری از من ساخته شد که میخواستند من را با آن مچ کنند. آن وقت یکهو میفهمی که من آنقدر که روی آنتن تند حرف میزنم در زندگی عادیام این طور نیستم، میگویی من فکر میکردم تو خیلی بچه پررویی و فکر میکردم از عهده خودت برمیایی و من میگویم نه من روی آنتن این طوریام! در زندگی معاشرتی واقعیام این طور نیستم. اینها را گفتم تا به این نتیجه برسیم که اگر میگویم کاش به تلویزیون نمیرفتم برای این است که کاش این فرصت را داشتم خودم را زندگی میکردم. من همیشه به این فکر کردم که بقیه چه فکری میکنند و این فاصلهای از خودم تا من برایم به وجود آورد. اگرچه که به تلویزیون آمدن حسنهایی هم برایم داشته. اینکه انرژی زیادی از مردم میگیرم، کارم زودتر راه میافتد و… اما خزیدن یک گوشه بیشتر با روحیهام جور است تا در مظان نگاه دیگران بودن.
آزاده نامداری و اندیشه فولادوند در آغوش هم
آزاده نامداری و لاله اسکندری
نمایش «زورو محاکمه میشود» کار شایان افکاری و بازی احسان کرمی در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه است. داستان این نمایش از جایی آغاز میشود که زورو دستگیر شده و قرار است محاکمه شود و در شب آخری که او زنده است اتفاقاتی میافتد و کسانی مثل «گروهبان گارسیا»،«کشیش»، «اسب زورو،» به ملاقاتش میروند.
این مجری تلویزیون چند روز پیش خبر جدایی اش را رسانه ای کرد و در مصاحبه ای گفت: «در کل حالم خوب است و به دوستانم از همین جا می گویم اصلاً نگران من نباشید ، حالم خوبه! من همانم ولی کمی سختی کشیدم و حالا به نظرم خیلی خوب هستم.خودم را هم خیلی دوست دارم.»
او مجموعه از عکس هایش را در صفحه شخصی اش منتشر کرده است.
حال این روزهای آزاده نامداری پس از جدایی از فرزاد حسنی
آزاده نامداری - شبنم مقدمی - ارسلان قاسمی بندر عباس - هرمزگان
مصاحبه خواندنی با آزاده نامداری درباره طلاقش
اعلام خبر طلاق فرزاد حسنی و آزاده نامداری، از زبان خود آزاده که در مصاحبهای رسماً از جدایی و پایان زندگی مشترکش سخن گفته بود، روز گذشته به یکی از پربازدیدترین خبرهای روی وب و از جمله جام جم سرا تبدیل شد. مصاحبهای را که او درباره طلاق و جدایی خود، زندگی، طرز فکر و دیدگاههایش درباره خانواده، روابط، عشق و… سخن گفته انتخاب کردهایم که در خلال آن تاکید میکند دیگر نمیخواهد به همه اعتماد کند، و از مردم میخواهد او و همکارانش را بخصوص در زمینه مسائلی چون طلاق و موضوعات شخصی تحلیل نکنند. آزاده میگوید: «دردناک است که مردم ما را قضاوت میکنند».
این گفتگو برای من که روبهروی دوستی نشستهام که تقریباً یک سال و اندی مصاحبه نکرده و در این مدت فراز و نشیبهای زیادی را گذرانده، گفتگوی خیلی سختی بود. واهمه هر دوی ما هم از این بود که مبادا به گفت و شنودی سطحی و صرفاً حاشیهای برسیم، اما این اتفاق خوشبختانه نیفتاد. از همان ابتدای بحث رفتیم به سمت و سویی که نامداری تا به الان دربارهاش حرف نزده بود. از عشق و رابطه شروع کردیم و رسیدیم به تلویزیون و مردم و دانشگاه و البته مهمترین سؤالهای مردم از زندگی شخصی این هنرمند. به همین خاطر خواندن این گفتگو را به شما توصیه میکنیم. این شما و این آزاده نامداری و حال و هوایش در قلب تابستان ۹۳.
*تو تقریباً یک سال و اندی ست که مصاحبه نکردی و امروز ما باهم اینجا نشستیم تا تمام این یک سال و اندی را با تمام خوب و بدهایش تحلیل کنیم و دربارهاش حرف بزنیم. الان و در مرداد ۹۳ حال آزاده نامداری چطور است؟ به تعبیری حالت چه مزهایست؟
خیلی ملس… یک چیزی بین خوبی و بدی. یک کسی چند روز پیش به من گفت آزاده تو چقدر بزرگتر شدی. راست میکفت من پاییز امسال سی ساله میشوم اما احساس میکنم درحال حاضر خیلی بیشتر از سی سالهها میفهمم. این نمیتواند خوب یا بد باشد اما یک کودکانگی وجود دارد که آدم دوست ندارد آن را هیچ وقت از دست بدهد اما من در حال حتاضر حس میکنم آنها را از دست دادم. الان دارم فکر میکنم چی دوباره میتواند من را خیلی خوشحال و هیجانزده کند. و پاسخ این سوال را با تامل به دست میآورم. اما راجع به طعمم باید بگویم الان طعم من طعم یک آدم سی ساله نیست، طعم شصت سالگی را از خودم حس میکنم. تشخیصم الان از آدمها خیلی بیشتر از سی سالههاست. در کل حالم خوب است و به دوستانم از همین جا میگویم اصلاً نگران من نباشید، حالم خوب است!
عشق شکست ندارد. مثل آب تصفیه نشده یک سری ناخالصیهایی باعث میشود رابطهات به سرانجام نرسد. دو تا آدم با هم هماهنگ نبودند و به هردلیلی نشده که با هم بمانند. این اسمش شکست نیست.
*این حرفها به معنای این است که دیگر تمام عزمت را جزم کردی که در هیچ زمینهای اشتباه نکنی؟ چون آن کودکانگی همراه آدم است که من را مجاب میکند اشتباه کنم و تو میگویی آن را از دست دادی.
نه؛ من دارای کاراکتری هستم که اشتباه کردم و اشتباه زیاد میکنم و متاسفانه فعل خواهم کرد را هم میتوان به آن اضافه کرد. چون اشتباه کردن را جزو حقوقم میدانم. من اشتباه میکنم و میگویم دوست داشتم که این کار را انجام بدهم، میخواستم ببینم چه جوری است! در علم روانشناسی به این جور آدمها میگویند فلانی آدم «های ریسک»ی است و من هم جزو همین دسته هستم. دویدن، نشستن، شکست خوردن و دوباره پاشدن جزئی از زندگی من است.
*وقتهایی در زندگی هست که آدم حس میکند به یک سکوت عاطفی رسیده و دوست ندارد دیگر کسی را دوست داشته باشد. شده که خالی از عشق بشوی؟
سکوت عاطفی یک بخشی از زندگی هرکسی است اما زندگی بدون عشق امیدوارم برای هیچ کسی پیش نیاید. این عشق میتواند مادرت باشد و برای تو دلیل زندگی همان مادر باشد پس لزوماً درباره عشق جنسی حرف نمیزنم. کسانی را دیدم که میگویند عاشق کارشان یا عاشق کتابهایشان و… هستند. من فکر میکنم انسان یک فطرت عشق طلبی دارد که نباید از آن فرار کند.
*یعنی تو معتقدی که شکست عشقی آدم را از عشق متنفر نمیکند؟
نه من این طوری نیستم. البته من به این کلمه که تو میگویی اصلاً معتقد نیستم. عشق شکست ندارد. مثل آب تصفیه نشده یک سری ناخالصیهایی باعث میشود رابطهات به سرانجام نرسد. دو تا آدم با هم هماهنگ نبودند و به هردلیلی نشده که با هم بمانند. این اسمش شکست نیست. اگر عاشق کسی باشی هیچ وقت نمیتوانی پروندهاش را ببندی.
*این نگاه منطقی توست به عشق. اما در تعریف رایج شیدایی در عشق وجود دارد که با منطق همخوان نیست.
من میگویم که دوست داشتن هیچ وقت با شکست مواجه نمیشود چون دوست داشتن یک مسئله شخصی است. من تو را دوست دارم، به تو چه؟ پس وقتی به تو ربطی ندارد من آن را میتوانم چندین دهه با خودم حمل کنم و به بلوغ برسم.
*پس این تمام اندیشههای عاطفی تو در مرداد ۹۳ است و همان طور که میگویی حالت خوب است، خوب است؟
آزاده نامداری که الان روبروی تو نشسته قطعاً زندگیاش آبستن یک اتفاق بوده و هرجوری هم که مدیریت کرده نتوانسته جلوی منظر بیرونی این اتفاق را بگیرد. اما من اصلاً سعی نمیکنم که بگویم این اتفاق نیفتاده یا مقصرش کس دیگری بوده. من میخواهم بگویم که این اتفاق میتواند در زندگی هرکسی بیفتد. آدمها میتوانند خیلی خوب باشند ولی برایشان اتفاقات تلخ بیفتد. عکسش هم صادق است. ولی در کل من معتقدم باید مسئولیت اتفاقی را که افتاده بپذیریم. من مسئولیتش را به عهده میگیرم و میگویم اصلاً رخداد هولناکی نیست، من همانم، همان آزاده نامداری سابق. فقط یک کم بزرگتر شدم و بیشتر میدانم و بیشتر میفهمم. اما اینکه پس دیگر عشق معنا ندارد و… نه اصلاً این طور فکر نمیکنم. من همانم ولی کمی سختی کشیدم و حالا به نظرم خیلی خوب هستم. خودم را هم خیلی دوست دارم.
تقوا داشتن به معنای کنترل بر نفس خیلی سخت است. من اگر میز داشتم و از قدرتم سوءاستفاده نکردم، اگر زیبا بودی و از زیباییات سوءاستفاده نمیکردی درست است، آن یکی اگر زور فیزیکی داشت و استفاده نمیکرد و… درست است اما بیشتر آدمهای دوروبرمان این تقوا را ندارند
*معمولاً آدمها در میان اتفاقات زندگیشان دنبال مقصر میگردند. تو چقدر خودت را مقصر اشتباهاتت میدانی؟
من اصلاً قابل سرزنش نیستم. به دلایل شخصی اصلاً خودم را سرزنش نمیکنم و اتفاقاً حس میکنم خیلی هم باشهامت هستم. هر وقت احساس کنم کاری درست است آن را انجام میدهم و اگر احساس کنم غلط است دیگر انجام نمیدهم.
*پشیمان نیستی از تصمیماتی که گرفتی؟
من اگر به سال ۸۲ برمی گشتم مسیر زندگیام را عوض میکردم. انتخاب دانشگاهم را عوض میکردم. هرگز وارد تلویزیون نمیشدم و یک زندگی دیگر را تجربه میکردم. اگر بخواهم خیلی دردناک فکر کنم این جوری به زندگیام نگاه میکنم که کاش خدایا به من یک دهه فرصت میدادی تا دوباره بعضی از تصمیمات را بگیرم. مثلاً مدیریت صنعتی دیگر نمیخواندم و میرفتم روانشناسی بالینی میخواندم. هرچند که من این اشتباه را تصحیح کردم و در دوره ارشد دارم بالینی میخوانم اما میتوانستم از این فرصت بهتر استفاده کنم. اگر زمان به عقب برمی گشت من هرگز نمیرفتم دانشکده صداوسیما تست بدهم و مجری تلویزیون بشوم. اما این به آن معنا نیست که اشتباه کردم، این شیوهای بود که من آن زمان حس میکردم درست است، بنابراین انجام دادم.
*به جای خیلی خوبی رسیدیم. بگذار بعضی از این تصمیمات را مرور کنیم. چرا روانشناسی را دوست داری؟
من در دوره لیسانس احساس کردم که اینجا جایم نیست. من رشتهام ریاضی بود و میخواستم درسی بخوانم که به رشتهام نزدیک باشد. به سرعت حس کردم اینجا اقناع نمیشوم و این شغل، شغل من نخواهد بود. من در کنار روانشناسی بالینی، عرفان و ادیان را هم خیلی دوست داشتم، همین طور زبانشناسی و ادبیات فارسی. اما روانشناسی بیشتر به من چشمک زد. شاید برای اینکه دوستان روانشناس زیاد دارم و از طرفی حس میکنم نگاه یک روانشناس به آدمها و اجتماعش با نگاه دیگران متفاوت است و اصلاً سطحی نیست و به فکر و ناخودآگاه آدمها توجه میکند. من در روانشناسی دارم خانواده درمانی میخوانم و فهمیدم که توی نوعی اصلاً گناهی نداری، همه چیز از خانه و خانواده تو نشات میگیرد و من اگر بخواهم تو را تحلیل کنم باید بیایم خانهات. این درحالی است که ما خیلی فردی به همه چیز نگاه میکنیم.
میپرسند راست است که فلانی از آن یکی جدا شده و طلاق گرفتند؟ به نظرم این حق مردم است که درباره ستارههایشان این سوال را بپرسند و جزو حقوق مردم است. من حق ندارم در این جور موضوعات بگویم این به خودم مربوط است! اما چیزی که از آن مینالم این است که مردم ما را قضاوت میکنند و این خیلی دردناک است.
برای اینکه آمدم میان آدمهایی که جنسمان باهم فرق میکرد. روی آنتن بودن به تو خیلی چیزها میدهد، قدرت، زیبایی، ثروت و… این برای آدمها جالب است اما زیادش دردسر درست میکند. من میگویم تقوا داشتن به معنای کنترل بر نفس خیلی سخت است. من اگر میز داشتم و از قدرتم سوءاستفاده نکردم، اگر زیبا بودی و از زیباییات سوءاستفاده نمیکردی درست است، آن یکی اگر زور فیزیکی داشت و استفاده نمیکرد، فلانی اگر صدایش بلند بود و فریاد نمیزد و… درست است اما بیشتر آدمهای دوروبرمان این تقوا را ندارند و از آن چیزی که خدا داده استفادههای غلط زیادی میکنند. من فکر میکنم روی آنتن تلویزیون این قدرت ناخودآگاه به تو تزریق میشود. این را هم اضافه کنم که من درباره همه مجریها صحبت نمیکنم، من درباره آن ۴-۵ مجری صحبت میکنم که قدرتمندند و از تلویزیون این قدرت را گرفتند. وقتی این قدرت را پیدا میکنی زندگی کردن برایت سخت میشود. من بیست سالم بوده که آمدم تلویزیون و داشتم برنامه «تازهها» را اجرا میکردم. در آن زمان دیگر خودم نبودم چون مورد توجه و زیر نگاههای مردم بودم. آن کودکی و سرزندگی و… را در تلویزیون از دست دادم و از دست رفت. من بیست تا بیست و پنج سالگی را از سربالایی جام جم بالا رفتم و مورد توجه بودم. یک تصوری از من ساخته شد که میخواستند من را با آن مچ کنند. آن وقت یکهو میفهمی که من آنقدر که روی آنتن تند حرف میزنم در زندگی عادیام این طور نیستم، میگویی من فکر میکردم تو خیلی بچه پررویی و فکر میکردم از عهده خودت برمیایی و من میگویم نه من روی آنتن این طوریام! در زندگی معاشرتی واقعیام این طور نیستم. اینها را گفتم تا به این نتیجه برسیم که اگر میگویم کاش به تلویزیون نمیرفتم برای این است که کاش این فرصت را داشتم خودم را زندگی میکردم. من همیشه به این فکر کردم که بقیه چه فکری میکنند و این فاصلهای از خودم تا من برایم به وجود آورد. اگرچه که به تلویزیون آمدن حسنهایی هم برایم داشته. اینکه انرژی زیادی از مردم میگیرم، کارم زودتر راه میافتد و… اما خزیدن یک گوشه بیشتر با روحیهام جور است تا در مظان نگاه دیگران بودن.
*پس شاید باید به این نتیجه برسیم که مردم درباره تو اشتباه فکر میکنند و در واقع چیزی را میبینند که تو نیستی و نقاب داری؟
آره. من عقاید دینی خیلی محکمی برای خودم دارم و میتوانستم یک برنامه مذهبی اجرا کنم. مردم باورشان نمیشود که من از پس این بربیایم. پس قبول کن که همه شما من را روی ۲۰ درصد بستید و این نقاب نیست. ما مثل یک منشور هزاران بعد داریم و گاهی جوری میمیریم که دهها تجربه را تجربه نکردیم.
*من فکر میکنم موفقیت تو در بخشی باعث شده که آن ۸۰ درصد باقی دیده نشود. بگذریم. برسیم به مردم. معمولاً درباره چهرهها کنجکاوی درباره کار و زندگیشان وجود دارد اما من میخواهم بدانم تا چه حد این را مجاز میدانی؟ چرا اغلب آدمهای معروف این انتظار را دارند که مردم در اتفاقات خوب آنها کنارشان باشند و به آنها تبریک بگویند اما برای اتفاقات بدشان هیچ توضیحی به مخاطبشان ندهند و حتی حاضر نشوند با ما درباره آن مسئله مصاحبه کنند.
مردم در برابر من این برخورد را نداشتند. من ۷سال اجرا کردم و ۳سال اجرا نکردم و نکات زیادی در زندگی من بود که میشد دربارهاش حرف زد اما مردم این کار را حداقل در قبال من نکردند و وقتی به من میرسند به من لطف دارند. واقعاً در طول این سالها باور کن یادم نمیآید کسی ریاکشن منفی به من داده باشد و حالم را بد کرده باشد. تنها چیزی که حال من را بد کرد قضاوت کردن است. اصل دینیاش هم این است که ظن و گمان بد درباره کسی گناه محسوب میشود.
*در فضای مجازی هم این فشار روی تو احساس میشد، آنجا چطور با شرایط کنار آمدی؟
راستش را میگویم. هرکسی از من سوال کند، تیتر راست آن اتفاق را میگویم اما جزییات زندگیام به خودم مربوط است. این را هم بگویم که رابطه من با فضای مجازی بسیار کم است و اصلاً آدم کامنت بخوانی نیستم!
*این خیلی خوب است که خودت را مسئول پاسخ گفتن به مردم میدانی. اما خیلیها شبیه تو نیستند و روی اتفاقات درپوش میگذارند. مثلاً فلان برنامه را از او گرفتند و به رقیبش دادند، اصلاً درباره این اتفاق هیچ توضیحی نمیدهد و ترجیح میدهد تلفنش را خاموش کند.
تو الان نگاه کاری کردی پس بگذار من این را به حرفت اضافه کنم. من معتقدم در کار هیچ چیزی برای هیچ کسی نیست. مثلاً ماه محرمهای هرسال به من برنامه بدهند، اما یک سالی یکباره برنامه من را بدهند به آقای کاظم احمدزاده. آن وقت من نباید به رسانهها بگویم که من برای آن برنامه جواب نمیدادم و آقای احمدزاده جواب میدهد چون این خودزنی است. بنابراین سکوت میکنم و میگویم خب هیچ چیزی برای هیچ کسی نیست و آن برنامه هم مالکیتش با من نبود که ناراحت شوم.
*بگذار من هم این را به حرفت اضافه کنم که برخلاف تو فکر میکنم برخی برنامهها با نفس مجری و تهیه کنندهاش است که جان میگیرد. مثل «ماه عسل» ۹۱ که آن را از صاحبش که احسان علیخانی باشد گرفتند و به مجری دیگری دادند. این اتفاق هیچ وقت قابل اغماض نیست، چون صاحب طرح، ایده و نوع اجرای آن برنامه احسان علیخانی بود و نباید دوباره این اتفاق تکرار شود.
خب اگر زمان به عقب برمی گشت من به احسان علیخانی در آن برهه میگویم اصلاً ناراحت نباش، چون آن برنامه برای تو نیست و برای شبکه است. پس از خدا بخواه که یک اتفاق بهتر در مسیرت قرار بدهد، کما اینکه این اتفاق افتاد. هم به لحاظ دینی و هم روانشناسی این آرامت میکند. البته من خودم هیچ وقت این تجربه را نداشتم که برنامه با من برود روی آنتن و با مجری دیگری تمام شود.
*فرضا اگر برنامه «خانومی که شما باشی» را بدهند به مجری دیگری اجرا کند تو همین قدر خونسرد دربارهاش حرف میزنی؟
آره باید اعتراف کنم که تو راست میگویی و جنبه جدیدی از من را کشف کردی. من دست به نصیحت کردنم خوب است و خودم را هیچ وقت نتوانستم در این میزانسن بگذارم.
*باید حق کپی رایت درباره طراح، مجری و تهیه کننده یک برنامه حفظ شود که متاسفانه در تلویزیون ما مرسوم نیست.
حرفت کاملاً درست است. (میخندد)
*بگذار کمی درباره حاشیههایی که دربارهات وجود داشت شفاف سازی کنیم. این حاشیه را تایید میکنی که در برههای که نبودی ممنوع التصویر بودی؟
نه واقعا. نبودم برای اینکه فکر کردم بروم یک کار شیکتر کنم و مستند بسازم. من تا سال ۹۰ اجرای برنامه زنده داشتم و ۹۰ تا ۹۳ این تجربه مستندسازی در «خانومی که شما باشی» را داشتم و خیلی هم بهم چسبید. دلم میخواست فاز دیگری را تجربه کنم.
*اجرای تو در برنامه سال تحویل به همراه فرزاد حسنی صرفاً سفارشی و اجباری بود؟
من قبل از اینکه همسر کسی باشم مجری تلویزیون هستم. کارم را دوست دارم و دوست دارم که تجربیات خوبم را تکرار کنم. من سه سال مجری سال تحویل بودم، سال اول با جعفر خسروی، سال دوم با احسان علیخانی و سال سوم با فرزاد حسنی. حالا ممکن است حالت خوب باشد و برنامه خوب شود، ممکن هم هست که حالت بد باشد و برنامه بد بشود.
*پس یعنی اجباری برای این کار وجود نداشته؟
هیچ وقت. نه این کار که سر هیچ کاری به من اجبار نشد که برو این برنامه را اجرا کن.
*از حاشیهها بگذریم، الان داری چه کار میکنی؟
یک کارهایی میخواهم انجام بدهم. خانومی که شما باشی را اواخر شهریور و مهر روی آنتن ببرم با همان غالب مستند. یک برنامه هم در پاییز احتمالاً اجرا میکنم. اما اینکه بخواهم دقیق دربارهاش حرف بزنم امکان پذیر نیست.
*دلت برای برنامه روتین در تلویزیون تنگ نشده؟
احساس تعلق من به تلویزیون خیلی شدید است و حتی مثلاً به شبکه دو به شکل دردناکی وابسته هستم. (میخندد) روی تلویزیون متعصب هستم و نمیتوانم آن را رها کنم. اما سه سال است که روتین کار نکردم و حالا احساس میکنم که دلم میخواهد با یک برنامه روتین برگردم. بیشتر از سه شب در هفته هم نمیتوانم اجرا کنم چون مشغلههای زیادی در زندگیام دارم.
*باز هم پیشنهاد برای بازی در سینما داشتی؟
آره اما فعلاً به آن فکر نمیکنم. پیشنهاد هیجان انگیزی فعلاً ندارم. به نظرم خیلی سخت است که یک مجری را بازیگر کرد و نمیتوانم در این برهه شهامتش را داشته باشم.
*به عنوان آخرین سوال دوست دارم بپرسم مهمترین نتیجهای که این روزها گرفتی و میخواهی رعایتش کنی چیست؟
اینکه به همه اعتماد نکنم. (دنیا خمامی/صبا)
این عکس ها رو یادتون هست ؟
مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری
فرزاد حسنی و آزاده نامداری - کنسرت فرزاد فرزین - 31 اردیبهشت ۱۳۹۲
دلیل واقعی طلاق آزاده نامداری :
آزاده نامداری: من وارد یک زندگی شدم که همه اش جنگ بود
خصوصی,اختلاف,هومن سیدی,داغ,طلاق, انیمیشن,divorce, بازی جدید با لینک مستقیم , سریال,سینما,hooman seyedi,خبر,خبر طلاق جدایی هومن سیدی از آزاده صمدی زوج سینمایی معروف ایران اینستا,,جدایی,بازیگرها,هنرمندان,آزاده صمدی,زندگی شخصی,تازه,فیسبوک,دانلود رایگان فیلم,خانوادگی,azadeh samadi, آهنگ,زوج سینمایی,اینستاگرام
خبر طلاق جدایی هومن سیدی از آزاده صمدی زوج سینمایی معروف ایران اینستا طلاق
هومن سیدی به تازگی با نوشتاری در اینستاگرام خود خبر جدایی از همسرش را بازگو کرد. بر پایه آن هومن سیدی و آزاده صمدی نزدیک به یک سال است که از هم جدا شده اند! سیدی همچنین درباره حاشیه های به وجود آمده درباره زندگی خصوصی خود نیز مواردی را بیان کرد.
هومن سیدی به تازگی با نوشتاری در اینستاگرام خود خبر جدایی از همسرش را بازگو کرد. بر پایه آن هومن سیدی و آزاده صمدی نزدیک به یک سال است که از هم جدا شده اند! سیدی همچنین درباره حاشیه های به وجود آمده درباره زندگی خصوصی خود نیز مواردی را بیان کرد.
گفتنی ست که این روزها فیلم هومن سیدی به نام «سیزده» آماده اکران در سینماهای مشور می باشد و آزاده صمدی نیز یکی از بازیگران این فیم است.
طلاق,حجاب,elham charkhandeh,انتقاد, بازی جدید با لینک مستقیم ,زن چادری,الهام چرخنده, سریال,خبر,نقد,بازیگر,عصر ایران,مجلس,,شوهر, انیمیشن,دانلود رایگان فیلم,asriran,محجبه,تقدیر,asriran مقاله سایت عصر ایران درباره بازی الهام چرخنده را تمام کنید,فرشید نوایی,همسر,مقاله,سینما, آهنگ,چادر
asriran مقاله سایت عصر ایران درباره بازی الهام چرخنده را تمام کنید مقاله
زمانی در ترکیه، زنی مججبه به نام "مروه کاواکچی"، نماینده پارلمان شد. در آن زمان به دلیل حکومت لائیک ها، وی نتوانست به پارلمان برود. در ایران، جوّی بزرگ در حمایت از کاواکچی راه انداختند و روزنامه هایی مانند کیهان نیز در صفحه اول خود از این بانوی محجبه تقدیر و از ظلمی که به او شده بود، ابراز برائت کردند. تریبون های نماز جمعه و شبکه های مختلف صدا و سیما پر شده بود از "قهرمان حجاب"ی به نام مروه کاواکچی که حتی برای رفتن به پارلمان نیز حاضر نشده بود حجاب از سر بردارد. خلاصه آن که در مدت کوتاهی او را در ایران به قهرمان و الگو تبدیل کردند. اما کاواکچی در مقابل چه کرد؟ او خطاب به حامیان ایرانی اش که برایش سر و دست می شکستند گفت: شما اگر دلتان برای زنان می سوزد، اول بروید و جلوی نقض حقوق زنان کشور خودتان را بگیرید.با این پاسخ وی، ناگهان همه چیز در ایران به اتمام رسید و دیگر، کسی از مروه کاواکچی ، چیزی ننوشت و چیزی نگفت!
عصرایران - الهام چرخنده، بازیگر سینما و تلویزیون، مدتی است که حجاب چادر را برگزیده است. این، البته اتفاقی نیست که فقط برای او افتاده باشد. بسیارند زنان و دخترانی که چادر را برای پوشش خود انتخاب می کنند ، همان طور که برعکس ماجرا نیز صادق است.
بنابراین، چادری شدن یک زن، اتفاق خارق العاده ای نیست، هر چند که اگر از منظر عنصر "شهرت" به ماجرا نگاه کنیم، چادر به سر کردن یک بازیگر زن، آن هم نه در فیلم که در عرصه زندگی می تواند ارزش خبری داشته باشد.
اما این که یک سری از نهادهای عمومی، از این اتفاق ذوق زده شوند و این ذوق زدگی شان نیز همچنان ادامه یابد، نمی تواند رویکردی خردمندانه باشد چرا که قضیه را آنقدر لوث می کند که حتی اگر هدف شان ترویج حجاب نیز باشد، نقض غرض می شود.
تقدیر از محجبه شدن یک بازیگر زن - که معلوم نیست همچنان بازیگر بماند یا خیر و البته مهم هم نیست - یک امر است که می تواند یک بار رخ بدهد و تمام شود ولی مدام روی او مانور دادن و او را بر سر گذاشتن و حلوا حلوا کردن و خبر از دادن امتیازات حمایتی به وی ، حتی در سطح مجلس شورای اسلامی، امری دیگر است که ماجرای چرخنده را از حالت طبیعی خارج و به ضد ارزش تبدیل می کند.
این که الهام چرخنده به کمیسیون فرهنگی مجلس دعوت شود و در آنجا علیه همسر سابق خودش سخن بگوید و حمایت مجلس را بخواهد و بعد هم رئیس کمیسیون فرهنگی وعده حمایت دهد، نه ترویج حجاب است و نه حافظ شأن مجلسی که بعضی ها آن را در حد دعواهای زن و شوهری نیز تقلیل می دهند!
یا وقتی نماینده قم در مجلس شورای اسلامی، وزارتخانه های ورزش و جوانان و فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری تهران را به صف می کند که به الهام چرخنده مجوز تأسیس تشکل مردم نهاد و مؤسسه فرهنگی بدهند و از وی حمایت کنند، آیا این امر ، چیزی جز دعوت به رانت جویی است؟
الهام چرخنده مانند دهها میلیون ایرانی دیگر ، در صورت دارا بودن شرایط می تواند مؤسسه تأسیس کند یا هر کار قانونی دیگری را به عنوان شهروند این کشور انجام دهد، ولی نمی تواند انتظار داشته باشد به خاطر این که چادر به سر کرده تا دستور خدا درباره حجاب را رعایت کرده باشد، بدون نوبت و بدون طی مراحل قانونی، از امتیازات ویژه برخوردار شود.
اگر هم قرار باشد به خاطر حجابش به او امتیاز دهند، میلیون ها زن ایرانی که بسیار پیش تر از او حجاب و چادر را انتخاب کرده اند و به این مناسبت هم بر کسی منت ندارند، بر او که تازه به این صف پیوسته برتری دارند. خاصه آن که کم نیستند زنان مؤمنه ای که بی هیچ چشمداشتی و بی آن که به مجلس شورای اسلامی بروند و درخواست امتیاز ویژه کنند، در راه ترویج ارزش های اسلامی و اخلاقی و تربیت انسان های مؤمن و متدین می کوشند.
ادعاهای الهام چرخنده، از جمله این سخن عجیب و غریب که در مدت کوتاهی که چادری شده، 3900 نفر را چادری کرده است (!) یا مدام از رهبری هزینه کردن، نباید دلیلی برای تبدیل این بازیگر سابق به بتی جدید شود که نهادهای کشور ، از بسیج و مجلس گرفته تا وزارتخانه های مختلف و شهرداری، باید در خدمت او باشند.
کوبیدن بر این طبل، از آنجا ضد ترویج حجاب است که اثبات این مدعا می شود که آنقدر وضع حجاب بد است که حالا که یک نفر پیدا شده و چادر به سر کرده، رویدادی ملی رخ داده است!
وانگهی، الهام چرخنده ، همانند هر انسان دیگری می تواند تغییر موضع و باور بدهد ، کما این که از وضع سابق به وضعیت کنونی چرخیده است و کسی چه می داند که در آینده چه خواهد شد؟ اگر نابخردانه و از سر ذوق زدگی، الهام چرخنده را به الگو و بت تبدیل کنند و فردا ، او چرخشی دیگر داشته باشد چه؟!
زمانی در ترکیه، زنی مججبه به نام "مروه کاواکچی"، نماینده پارلمان شد. در آن زمان به دلیل حکومت لائیک ها، وی نتوانست به پارلمان برود.
در ایران، جوّی بزرگ در حمایت از کاواکچی راه انداختند و روزنامه هایی مانند کیهان نیز در صفحه اول خود از این بانوی محجبه تقدیر و از ظلمی که به او شده بود، ابراز برائت کردند. تریبون های نماز جمعه و شبکه های مختلف صدا و سیما پر شده بود از "قهرمان حجاب"ی به نام مروه کاواکچی که حتی برای رفتن به پارلمان نیز حاضر نشده بود حجاب از سر بردارد. خلاصه آن که در مدت کوتاهی او را در ایران به قهرمان و الگو تبدیل کردند. اما کاواکچی در مقابل چه کرد؟ او خطاب به حامیان ایرانی اش که برایش سر و دست می شکستند گفت: شما اگر دلتان برای زنان می سوزد، اول بروید و جلوی نقض حقوق زنان کشور خودتان را بگیرید.
با این پاسخ وی، ناگهان همه چیز در ایران به اتمام رسید و دیگر، کسی از مروه کاواکچی ، چیزی ننوشت و چیزی نگفت!
الهام چرخنده، به عنوان یک زن مسلمان، حجاب بر سر کرده و تازه، شده است یکی مانند میلیون ها زن محجبه ایرانی که به دستور دین، عمل می کنند. این، خیلی هم خوب است و خداوند از ایشان بپذیرد، اما او را پدیده ای خاص که باید امتیازات خاص هم داشته باشد دیدن، ظلم به همه زنان مسلمانی است که در طول تاریخ، برای حفظ حجاب شان، نه تنها امتیاز نگرفته اند، که هزینه های زیادی هم داده اند.
دعوا, سریال,Azadeh Namdari,دست به زن,Instagram,طلاق,عکس از آثار کتک کاری های فرزاد حسنی روی صورت و چشم های آزاده نامداری,,اینستاگرام,سیلی,جنجالی,جدید,زن, بازی جدید با لینک مستقیم ,بازیگر,دانلود رایگان فیلم,مشت, آهنگ,کتک, انیمیشن,چشم,صورت,مجری,آزاده نامداری,Farzad Hasani,عکس,فرزاد حسنی
عکس از آثار کتک کاری های فرزاد حسنی روی صورت و چشم های آزاده نامداری فرزاد حسنی
پست دوم.متاسفم که مجبورم این عکس خصوصی رومنتشر کنم..اما دیگه باید،،،باید...این عکس مستنده.وبسیاری ازمدیران محترم تلویزیون خودمو وحالمو رویت کردن... امروزبه لطف دروغگویی ایشون مستند من پخش نشد،،وهزار اتفاق تلخ دیگه...من الان سرپام،خوبم.زندگی میکنم،درس میدم،،کارمیکنم ودوباره زنده شدم..متاسفم برای رادیویی که آنتن زنده شو می سپره دست کسی که به نزدیکترین کسش رحم نکرد،،به تایید دوستانش ازدواج بامن فقط یه شو یا نمایش بیشتر نبود،،به لطف پدرم من حق طلاق داشتم وگرنه شاید الان زنده نبودم..این عکس تلخه ولی واقعیه،برای هوادارایی میگم که ازایشون بت ساختن،بتی که به هییییچ مسلکی پابند نیس،دیگه کسی تو کامنتای من حق نداره اسمی ازایشون بیاره.آقای حسنی،،میدونم دهنت بازمیشه به هر تهمتی.اما من واگذارت میکنم بخدا..وخوشحالم که دیگه نمیبینمت.فقط بدون چهل تا فایل صوتی دست من داری که مدتهاست حتی خودم گوشش ندادم...والسلام.
جهت دیدن عکس در سایز بزرگ تر آن را save کنید
پست دوم.
متاسفم که مجبورم این عکس خصوصی رومنتشر کنم..اما دیگه باید،،،باید...این عکس مستنده.وبسیاری ازمدیران محترم تلویزیون خودمو وحالمو رویت کردن... امروزبه لطف دروغگویی ایشون مستند من پخش نشد،،وهزار اتفاق تلخ دیگه...من الان سرپام،خوبم.زندگی میکنم،درس میدم،،کارمیکنم ودوباره زنده شدم..متاسفم برای رادیویی که آنتن زنده شو می سپره دست کسی که به نزدیکترین کسش رحم نکرد،،به تایید دوستانش ازدواج بامن فقط یه شو یا نمایش بیشتر نبود،،به لطف پدرم من حق طلاق داشتم وگرنه شاید الان زنده نبودم..این عکس تلخه ولی واقعیه،برای هوادارایی میگم که ازایشون بت ساختن،بتی که به هییییچ مسلکی پابند نیس،دیگه کسی تو کامنتای من حق نداره اسمی ازایشون بیاره.آقای حسنی،،میدونم دهنت بازمیشه به هر تهمتی.اما من واگذارت میکنم بخدا..وخوشحالم که دیگه نمیبینمت.فقط بدون چهل تا فایل صوتی دست من داری که مدتهاست حتی خودم گوشش ندادم...والسلام.
به گزارش ستاره نیوز یک ساعت پیش از این پست آزاده نامداری با انتشار عکس چند گل نوشت:
سلام،،علیرغم این گلهای قشنگ میخوام حرفهای تلخی بزنم.حرفهایی که میدونم خودم وخانوادمو بیش ازهرکسی رنج میده.اما افسوس که من ابدا اهل لاپوشونی نیستم..حیلی اینروزا تحت فشارم، واذیت شدم.دلگیر نشید حتی ازکامنتای گاه به گاه شما،من ادعای شجاعت نمیکنم اما دیگه صبرم سراومده،بعد انتشار بی موقع عکسهای بیهوده که مربوط به دوسال پیش بود،یا شنیدن حرفهای نامربوط درباره خودم اززبان کسی که خودش بهتر از هرکسی میدونه چقدددر دروغ میگه وبرای رسیدن به هدفش حاضره هرحرفی بزنه حتی تهمت،بی آبرویی،،وسناریوهایی بنویسه که فقط خداو من وخودش میدونیم و چقددر کثیف ودروغه... پست بعدی من حال خودمو بهم میزنه،یکی دوبار بیشتر نگاش نکردم.اما من این عکسو منتشر میکنم تا هرکی دلش میخواد قضاوت کنه که آیا من که عاشق زندگی،بچه،آینده،بودم وپراز شوق زندگی،،میتونستم ادامه بدم؟
واکنش فرزاد حسنی به ادعای کتک کاری آزاده نامداری
وکیل آزاده نامداری: ف.حسنی موکلم را حبس خانگی می کرد!
جدایی,طلاق,azadeh namdari,هردو طرف,ازدواج,بازیگر, آهنگ, انیمیشن,کتک,گفته های وکیل فرزاد حسنی و آزاده نامداری جوابیه صحبت های کامل هردو طرف, سریال,پاسخ,صحبت,کامل,فرزاد حسنی,گفته,زن,مجری,دانلود رایگان فیلم,همه چیز,جوابیه,آزاده نامداری,وکیل,حرف,, بازی جدید با لینک مستقیم ,بیانیه
گفته های وکیل فرزاد حسنی و آزاده نامداری جوابیه صحبت های کامل هردو طرف جوابیه
3- با شناختی که از موکل جناب آقای فرزاد حسنی پیدا کرده ام، هرگز ایشان را اهل عجز و لابه و التماس ندیده ام و اگر موکل اینجانب بنابر ادعای همکار محترم، حق طلاق به همسر خود داده است تا ایشان از طرح شکایت خودداری نمایند، سئوال این است پس چرا پس از آن تاکنون حداقل چهار دعوای حقوقی و کیفری از سوی موکل ایشان علیه آقای حسنی مطرح گردیده است؟ سرکار خانم نامداری، در غیاب موکل و بدون علم و اطلاع ایشان به دادگاه خانواده مراجعه و حتی در این میان نسبت به توقیف منزل و حساب بانکی موکل اقدام نمودند. اما موکل اینجانب با سعه صدر منتظر تصمیم دادگاه در خصوص نحوه پرداخت مهریه باقی مانده اند. طرح شکایت کیفری ضرب و جرح و تهدید به قتل نیز به دلیل فقد ادله و همچنین استعلام از دادگاه خانواده به نفع موکل مختومه گردیده است. بدیهی است اگر در این خصوص ادله متقنی وجود داشت، بر فرض رضایت شاکی، جنبه عمومی جرم از سوی مرجع قضایی تعقیب می گردید. بنابراین، طرح چنین دعاوی وتهدید موکل در خصوص فایل های صوتی ادعایی صرفاً در جهت فشار بر موکل ، پیشبرد دعوای حقوقی و هدف گرفتن آبروی موکل است.
پس از کشمکش بین فرزاد حسنی و آزاده نامداری که با پخش عکسی از کتک کاری های
همسر پیشینش در اینستاگرام پرده برداشته بود ، آغاز شد اکنون وکیل های هر
دو سو ناگفته های تازه ای را بازگو کرده اند که در ادامه می خوانید.
بیانیه وکیل فرزاد حسنی
به نام خدا
دکتر عباس تدین، وکیل آقای فرزاد حسنی
هرچند طرح مسایل و موضوعات شخصی و خانوادگی به ویژه از سوی هنرمندان و مشاهیر جامعه و دامن زدن به آن در سطح رسانه ها و افکار عمومی، پسندیده و مطلوب طبع سلیم نخواهد بود، اما به درخواست موکل و به دنبال شروع طرح این مباحث از ناحیه همسر سابق موکل و دامن زدن غیر حرفه ای به آنها از ناحیه وکیل ایشان، به منظور روشن شدن افکار عمومی و دعوت طرف مقابل به تبعیت از قانون و رعایت حرمت آبروی مؤمن مطالبی را مختصراً به عرض می رسانم:
1- برخلاف ادعای همکار محترم، موکل اینجانب تاکنون در خصوص روابط خصوصی و زندگی شخصی خود مطلبی را اظهار ننموده بودند و از ابتدای امر موکل ایشان با مصاحبه های متعدد در مجلات و فضای مجازی، موضوعات خصوصی زندگی خود با موکل را علنی نموده و از این طریق افکار عمومی را با خود همسو و حیثیت و آبروی موکل را هدف قرار دادند.
2- این که همکار محترم، موکل را متهم به خشونت خانگی و حبس همسر خود در خانه نموده اند، موضوعی است که برای اولین بار از سوی ایشان و بدون ارائه هر گونه دلیل متقن و محکمه پسندی مطرح شده است که طرح چنین موضوعاتی از سوی یک وکیل دادگستری، بسیار عجیب و بعید می نماید. بدیهی است اگر چنین موضوعی واقعیت داشت، در دل دعاوی عدیده ایشان علیه موکل مطرح می گردید؛ خاطر نشان می سازم که موکل اینجانب تا قبل از مفارقت و جدایی، زندگی مشترک خود با خانم آزاده نامداری را شروع نکرده و منزل مستقلی نداشته اند تا در مظان رفتار ادعایی همکار محترم قرار گیرند.
3- با شناختی که از موکل جناب آقای فرزاد حسنی پیدا کرده ام، هرگز ایشان را اهل عجز و لابه و التماس ندیده ام و اگر موکل اینجانب بنابر ادعای همکار محترم، حق طلاق به همسر خود داده است تا ایشان از طرح شکایت خودداری نمایند، سئوال این است پس چرا پس از آن تاکنون حداقل چهار دعوای حقوقی و کیفری از سوی موکل ایشان علیه آقای حسنی مطرح گردیده است؟ سرکار خانم نامداری، در غیاب موکل و بدون علم و اطلاع ایشان به دادگاه خانواده مراجعه و حتی در این میان نسبت به توقیف منزل و حساب بانکی موکل اقدام نمودند. اما موکل اینجانب با سعه صدر منتظر تصمیم دادگاه در خصوص نحوه پرداخت مهریه باقی مانده اند. طرح شکایت کیفری ضرب و جرح و تهدید به قتل نیز به دلیل فقد ادله و همچنین استعلام از دادگاه خانواده به نفع موکل مختومه گردیده است. بدیهی است اگر در این خصوص ادله متقنی وجود داشت، بر فرض رضایت شاکی، جنبه عمومی جرم از سوی مرجع قضایی تعقیب می گردید. بنابراین، طرح چنین دعاوی وتهدید موکل در خصوص فایل های صوتی ادعایی صرفاً در جهت فشار بر موکل ، پیشبرد دعوای حقوقی و هدف گرفتن آبروی موکل است.
4- این که چگونه همکار محترم با علم به جرم بودن افترا و نشر اکاذیب، اجازه انتشار عکسی که به دلالت اوراق بیمارستانی و اظهارات موکل ایشان در پرونده پزشکی،ارتباطی با موکل نداشته و ظاهرا مربوط به حادثه و تصادف بوده است را در فضای مجازی داده اند و موکل اینجانب را این بار نه در دادگاه که در نزد افکار عمومی متهم به ضرب و جرح و خشونت خانوادگی نموده اند، محل تأمل است. این که بعد از انتشار چنین عکسی و چنین ادعایی و متأسفانه به بازی گرفتن حیثیت و آبروی موکل، از سر خیرخواهی و جلوگیری از اظهارات بعدی موکل، اقدام به حذف این عکس شده است، سالب مسئولیت کیفری بانیان آن نخواهد بود و موکل این موضوع از طریق مراجع ذیصلاح قضایی پیگیری خواهد نمود.
5- توقف پخش برنامه های موکل ایشان یا خودداری از همکاری با ایشان، به هیچ عنوان ارتباطی با موکل اینجانب نداشته و مرتبط با موضوعاتی است که نزد مسئولین امر مطرح می باشد؛ هر چند به عقیده اینجانب رفتار موکل ایشان در شکستن حریم ها و دامن زدن به مسائل خصوصی زندگی و تهییج افکار عمومی می تواند مسئولین را مجبور به واکنش نماید.
در پایان، همه را دعوت به تبعیت از قانون و حفظ حریم ها و حرمت ها می نمایم.
4/1/94
بیانیه وکیل آزاده نامداری
به گزارش صبحانه، طرح سوال دربارهی گروههای سیاسی و عاطفهی مادری از سوی فرزاد حسنی برای منحرف کردن ایجاد فشار سیاسی و امنیتی علیه موکلم، آزاده نامداری است؛ آقای حسنی میخواهد افکار عمومی را با خود همسو کند، اما این کارها سودی برای او ندارد.
حسن آقاخانی، وکیل آزاده نامداری، مجری صاحبنام تلویزیون ایران که این روزها عکس خشونتدیده با چشم کبودش در رسانهها و شبکههای اجتماعی به وفور دیده میشود، همچنین دربارهی تکذیبیه فرزاد حسنی، مجری دیگر تلویزیون و همسر سابق خانم نامداری، میگوید: متاسفانه موکل من بارها با خشونت خانگی رو به رو بوده و یک بار نیز کار او به بیمارستان کشیده شده است. یک بار نیز آقای حسنی او را چند روز در خانه حبس کرده و در را به رویش قفل کرده بوده و موبایلش را شکسته بوده است. اما خانم نامداری به قصد «آبروداری» سکوت کرده بود.
آقاخانی با بیان این که یکی از دفعات ضرب و شتم خانگی کار به پلیس و دادسرا کشیده، تصریح میکند: در آن جا فرزاد حسنی با عجز و لابه از موکلم رضایت خواست و در قبال گرفتن حق طلاق، او حاضر شد به زندگی مشترک برگردد. در یک فقره شکایت دیگر نیز که به توهین و افترا مربوط میشود، پرونده همچنان مفتوح است و اکنون آقای حسنی به قید کفالت آزاد است.
وکیل آزاده نامداری دربارهی حذف عکس و توضیح او از حساب اینستاگرامش میگوید: به پیشنهاد همکاران و دوستان خانم نامداری که خیرخواهانه میخواستند جلو بدگوییهای طرف مقابل علیه او را بگیرند، آن عکس حذف شد.
منابع مطلع میگویند هنرمندان، بازیگران و چهرههای سینمایی و تلویزیونی متعددی آزاده نامداری را به خاطر شجاعتش در خصوص علنی کردن خشونت خانگی تحسین کردهاند و گفتهاند علنی شدن موضوع خشونت خانگی میتواند موجی برای آگاهسازی عمومی راه بیندازد؛ اما وکیل آزاده نامداری تاکید میکند: شکایت موکلم را از طریق دادگاه پیگیری خواهیم کرد.
آزاده نامداری، مجری شناختهشده تلویزیون ایران دو روز پیش با انتشار عکسی از صورت زخمی و کبود خود در حساب اینستاگرامش نسبت به ادامهی آزار و اذیت همسر سابقش اعتراض کرد. او مدعی شد که فرزاد حسنی با استفاده از نفوذش جلوی پخش مستندی ساختهی او را گرفته و همسر سابقش را به دروغگویی متهم کرد.
هرچند آن عکس و توضیح ساعاتی پس از انتشار از حساب اینستاگرام خانم نامداری حذف شد، اما رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی به آن پرداختند تا این که ساعاتی پیش فرزاد حسنی، که او هم بازیگر و مجری شناختهشده تلویزیون است، به این اظهارات پاسخ داد و با اعلام این که دو سال سکوت پیشه کرده است، ادعای ضرب و شتم را تکذیب کرد و در عین حال به رسانهها برای پرداختن به این موضوع انتقاد کرد.
او بدون هیچ توضیحی خواسته دو سوال در اینستاگرام از آزاده نامداری پرسیده شود. یکی این که نظر او دربارهی گروههای سیاسی چیست و دیگر این که درباره عاطفهی مادری و عشق به فرزندشان چه فکر میکند. این در حالی است که وکیل خانم نامداری تاکید میکند موکلش فرزندی ندارد.
آثار کتک های فرزاد حسنی روی چهره آزاده نامداری +عکس
واکنش فرزاد حسنی به ادعای کتک کاری آزاده نامداری