سریال,قطع یک رابطه,دانلود رایگان فیلم,,افسردگی, بازی جدید با لینک مستقیم , انیمیشن,قطع یک رابطه پایان زندگی نیست, آهنگ,روان شناسی
قطع یک رابطه پایان زندگی نیست انیمیشن
در مورد دلایل به هم خوردن این رابطه خوب فکر کنید. قلم و کاغذی بردارید و آنچه به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. اشتباهات خودتان را در یک صفحه و اشتباهات او را در صفحه دیگر بنویسید. یک دور آنچه در مورد خودتان نوشتهاید را مرور کنید. اگر فکر میکنید درصورت نبود آن اشتباهات یا تفاوتها رابطهتان از هم نمیپاشید از خودتان بپرسید که چقدر میتوانید تغییر کنید. اگر در خود توانایی تغییر را نمیبینید پس بهدنبال برگرداندن رابطه نباشید. حالا وقت آن است که اشتباهات نامزد سابقتان را مرور کنید. آیا میتوانید بار دیگر با آدمی که چنین ویژگیهایی را دارد وارد رابطه شوید. آیا میتوانید یک عمر در کنار او زندگی کنید؟ اگر جواب منفی است پس بدانید، تصمیم درستی گرفتهاید. طبیعی است که تا مدتی بهدلیل هجوم احساساتتان دلتنگ آن رابطه باشید و فکر کنید که میتوانید درستش کنید، اما فراموش نکنید که زمان، ناراحتی شما را از یادتان برده و تنها خاطرات خوب را برایتان باقی گذاشته است. پس زیاد به این دلتنگی اعتماد نکنید.
فراموش کردن خاطرات یک رابطه و کنار آمدن با تنهایی آسان نیست اما با پیروی از چند پیشنهاد میتوانید سختی این دوران را کمتر کنید...
رابطهای که فکر میکردید اصلیترین دلیل آرامش و خوشبختی شماست از هم پاشیده. شاید دلیلش اشتباه نامزدتان بوده یا اختلافات و تفاوتهایتان اما دلیل این جدایی هرچه که بوده به شما آسیب زده و شاید احساساتی مثل خشم، دلتنگی و ناراحتی را در شما ایجاد کرده باشد. ممکن است فکر کنید این شکست پایان زندگی عاطفی شماست یا اینکه احساس کنید دیگر دلیلی برای شاد بودن ندارید. شما چند روزی برای زندگی با این احساسات اغراق شده فرصت دارید ولی در نخستین فرصت باید به روال عادی زندگی برگردید و فراموش نکنید، این رابطه تنها بخشی از زندگی شما بوده و نه همه آن. برای اینکه این روزها را آرامتر سپری کنید و بتوانید با نامزدی از دست رفتهتان کنار بیایید چند راه را به شما پیشنهاد میکنیم. راههایی که گرچه بهنظر ساده میرسند اما اگر عملیشان کنید زندگیتان را آرامتر میکنند.
در مورد دلایل به هم خوردن این رابطه خوب فکر کنید. قلم و کاغذی بردارید و آنچه به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. اشتباهات خودتان را در یک صفحه و اشتباهات او را در صفحه دیگر بنویسید. یک دور آنچه در مورد خودتان نوشتهاید را مرور کنید. اگر فکر میکنید درصورت نبود آن اشتباهات یا تفاوتها رابطهتان از هم نمیپاشید از خودتان بپرسید که چقدر میتوانید تغییر کنید. اگر در خود توانایی تغییر را نمیبینید پس بهدنبال برگرداندن رابطه نباشید. حالا وقت آن است که اشتباهات نامزد سابقتان را مرور کنید. آیا میتوانید بار دیگر با آدمی که چنین ویژگیهایی را دارد وارد رابطه شوید. آیا میتوانید یک عمر در کنار او زندگی کنید؟ اگر جواب منفی است پس بدانید، تصمیم درستی گرفتهاید. طبیعی است که تا مدتی بهدلیل هجوم احساساتتان دلتنگ آن رابطه باشید و فکر کنید که میتوانید درستش کنید، اما فراموش نکنید که زمان، ناراحتی شما را از یادتان برده و تنها خاطرات خوب را برایتان باقی گذاشته است. پس زیاد به این دلتنگی اعتماد نکنید.
اولین قدم برای کنار گذاشتن خاطرات، کنار گذاشتن چیزهایی است که این خاطرات را تداعی میکنند. عکسها، هدایا و دیگر وسایلی که شما را به یاد نامزد سابقتان میاندازد را از مقابل دید بردارید
اولین قدم برای کنار گذاشتن خاطرات، کنار گذاشتن چیزهایی است که این خاطرات را تداعی میکنند. عکسها، هدایا و دیگر وسایلی که شما را به یاد نامزد سابقتان میاندازد را از مقابل دیدتان بردارید. آنها را دور نریزید چون این تنها پاک کردن صورت مسئله است. تمامی این وسایل را در یک جعبه بگذارید و در جایی که به آن دسترسی ندارید قرار دهید. شاید زمانی که در آن جعبه را میبندید احساس کنید که پرونده رابطه از دست رفتهتان را هم بستهاید، اما گمان نکنید که با پاک کردن نشانهها همه خاطراتتان هم پاک میشود. شما قدمهای دیگری را هم پیشرو دارید.
سعی کنید با موقعیتهایی که شما را مقابل او قرار میدهد کمتر مواجه شوید. البته قرار نیست زندگیتان را به این دلیل مختل کنید ولی اگر با او همکار هستید و دیدن او در محیط کار شما را آزار میدهد از رئیستان بخواهید که بخش کاریتان را تغییر دهد. اگر در جمعهای خانوادگی او را زیاد میبینید و این موضوع شما را آزار میدهد مدتی کمتر در آن جمعها ظاهر شوید. قرار نیست این دوری شما ابدی باشد بلکه تنها تازمانی به این روند ادامه میدهید که آرامش قبل و اعتمادبهنفستان را به دست بیاورید.
باید بهدنبال راهحلی بگردید که روزها برایتان سریعتر بگذرد. خودتان را در یک اتاق حبس نکنید و به خاطر فرار از ناراحتیتان به خواب پناه نبرید. فعالیتی را انتخاب کنید که به شما آرامش میدهد. کار، ورزش، گردش بیرون از شهر، پارک یا هرچیز دیگری که باعث میشود زمان برای شما خوشایندتر بگذرد. سعی کنید وقتهای خالیتان را کمتر کنید تا فرصت کمتری برای بازگشتن به آن افکار داشته باشید.
اگر چند ماه بعد بهطور اتفاقی او را با فرد دیگری در خیابان دیدید خشم یا تعجب را از خود نشان ندهید. رویتان را برنگردانید بلکه جلو بروید و با او و همراهش احوالپرسی کنید. قرار نیست ساعتها با آنها حرف بزنید یا سر میز غذایشان بنشینید و وانمود کنید که از این موضوع شادید. تنها باید خونسردی خودتان را برای چند لحظه حفظ کنید. اگر بعد از تمام شدن آن ملاقات احساس ناراحتی یا خشم کردید بهخودتان حق دهید چون منظره خوشایندی را ندیدهاید اما نگذارید احساساتتان از شما چهرهای حسود یا انتقامجو بسازد. رابطه شما تمام شده و نامزد سابقتان حق دارد که زندگیاش را مطابق یک روال عادی پیش ببرد.
برای خالی کردن خشمتان سراغ بدگویی نروید. صحبت کردن با دوستان نزدیک نامزد سابقتان در مورد بدیهای او یا انتقام گرفتن از او با فاش کردن اسرارش موضوعی نیست که به شما آرامش بدهد بلکه میتواند شما را بیشتر از قبل با دردسر روبهرو کند. سعی کنید حریم خصوصی خود و او را حفظ کنید و با گفتن این حرفها جریان را از کنترل خود خارج نکنید. شاید در آینده نه در قالب فردی که میخواهید با او ازدواج کنید بلکه در قالب یک همکار یا دوست با هم روبهرو شوید پس با حفظ آرامشتان پلهای پشت سر خود را خراب نکنید.
برای خالی کردن خشمتان سراغ بدگویی نروید. صحبت کردن با دوستان نزدیک نامزد سابقتان در مورد بدیهای او یا انتقام گرفتن از او با فاش کردن اسرارش موضوعی نیست که به شما آرامش بدهد بلکه میتواند شما را بیشتر از قبل با دردسر روبهرو کند
اگر تمامشدن رابطه، خواسته شما بوده اما او هنوز بهوجود این رابطه اصرار دارد باید کمی درایت به خرج بدهید. به او احترام بگذارید و به خاطر این احترام در یک یا چند جلسه با هم در مورد این خواسته صحبت کنید. پرخاش نکنید و به کسی که مدتها دوستش داشتهاید بیاحترامی نکنید. دلایلتان را بگویید و بگذارید او هم دلایلش را مطرح کند. از او بخواهید، منطقی باشد و خودتان هم احساسی عمل نکنید. اگر هیچیک از شما نتوانست دیگری را قانع کند میتوانید سراغ مشاور بروید ولی اگر باز هم او به حضور شما اصرار کرد باید مقاومت بیشتری از خود نشان دهید. بعد از اینکه قاطعانه به او نه گفتید، دیگر تلفنهایش را جواب ندهید و نگذارید که احساستان به شما و نامزد سابقتان آسیب برساند. شما شرایط را برایش توضیح داده و تلاش کردهاید که با آرامش از این رابطه خارج شوید پس دلیلی ندارد که با عذاب وجدان همه چیز را خراب کنید.
اگر احساس میکنید تنهایی شما را آزار میدهد از دوستانتان بخواهید تا مدتی برای شما بیشتر وقت بگذارند. قرارهای دوستانه بیشتری بگذارید و سعی کنید با آدمهایی وقت بگذارید که به شما آرامش میدهند. با آنها تفریح کنید، غذا بخورید یا در آرامش صحبت کنید. میتوانید در مورد احساساتتان به دوست صمیمیتان بگویید اما یادتان نرود، رازهای نامزد سابقتان را فاش نکنید و از او درنظر دیگران یک دیو نسازید.
اگر ارتباط شما بهدلیل اشتباهی که او انجام داده از هم پاشیده، سعی نکنید تمامی خاطرات خوبتان را هم از ذهن بیرون کنید. شما در ارتباطی بودهاید که در زمان بودنش به شما آرامش داده و یا در بسیاری از بحرانهای زندگی به شما کمک کرده است. این تجربه را ارزشمند بدانید و نگذارید خشمتان از تمام آن روزها یک دوره سیاه و بیارزش بسازد. اگر او به شما بدی نکرده و تنها بهدلیل اختلافاتتان از هم جداشدهاید، پس کسی را مقصر ندانید و بهدنبال یک زندگی بهتر بگردید.
تا چند ماه بعد از دستدادن نامزدتان به فکر وارد کردن آدم تازهای به زندگی خود نیفتید. با شکل دادن یک رابطه ناگهانی نه تنها رنج از دست دادن نامزدتان را کم نخواهید کرد بلکه احتمال زیادی وجود دارد که در رابطه دوم هم به شکست برسید. باید بهخود فرصت دهید تا خواستهها و تواناییهایتان را بشناسید. اشتباهاتتان را درک کنید و از آنها درس بگیرید. زمانی که به شناخت بهتری در مورد خود میرسید میتوانید بفهمید که چه فردی برای شما مناسبتر است و میتوانید آینده بهتری را در کنارش تجربه کنید.
اگر رابطه شما بزرگترین دلیل شادی و آرامشتان بوده، باز هم قرار نیست با از دست دادنش زندگیتان را از دست دهید. علائق و آرزوهایتان را روی یک کاغذ بنویسید. خارج از محدوده یک ارتباط عاطفی، دوست دارید چه کسی باشید؟ چه چیزهایی را تجربه کنید؟ در مدتی که قرار است تنها زندگی کنید به این علائق توجه بیشتری نشان دهید. اگر احساس میکنید کارتان به شما آرامش میدهد سعی کنید موفقیت بیشتری در آن به دست آورید. اگر به موسیقی علاقهمندید تمرینهای موسیقیتان را بیشتر کنید یا اگر احساس میکنید خواندن شما را آرام میکند بیشتر به آن روبیاورید. نگذارید ناراحتی از دست دادن آن رابطه همه زندگیتان را از شما بگیرد.
نگذارید ناراحتی و افسردگیتان روند طبیعی زندگی شما را مختل کند. هنوز هم باید مثل قبل صبحها نان تازه بخرید. سرکار بروید یا در کلاسهای دانشگاه حاضر شوید. ممکن است تمامی این کارهای روزانه را با ناراحتی و اضطراب انجام دهید اما نگران نباشید. اوضاع آرامآرام درست میشود. تنها چیزی که باید به آن توجه کنید این است که بهخود و زندگیتان آسیب نزنید. نباید یک ناراحتی کوتاهمدت عواقب بلندمدتی برای شما داشته باشد. شما بهتازگی بخشی از زندگیتان را از دست دادهاید، پس باید بیشتر مراقب باقی مانده آن باشید. اگر بیاشتها شدهاید یا احساس میکنید دیگر چیزی خوشحالتان نمیکند از یک روانشناس کمک بگیرید. نباید اجازه دهید، این نشانههای کوچک افسردگی در شما رشد کنند.
انیمیشن,افسردگی چیست و چرا به وجود می آید؟,,دانلود رایگان فیلم,افسردگی, آهنگ,روانشناسی, بازی جدید با لینک مستقیم , سریال
افسردگی چیست و چرا به وجود می آید؟ افسردگی
افـسردگی حالتیست که می تواند افکار، خلق و خو ، احـساسات ، رفـتــار ، سلامتی جسمانی و روحی و بطور کلی تمام جنبه های زندگی فرد را تحـت تاثیر قراردهد. بطور خلاصه علائم و نشانه ها افسردگی عبارتند از:* غم و اندوه دائمی ، اضطراب و احساس پوچی ، بی معنا شدن همه چیز و ...* احــساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احسـاس بی ارزشی و در ماندگی ، احساس تیره بختی و فلاکت* کاهش سطح انرژی و احساس خستگی دائمی و نگران کننده* دشواری در تمرکز، یاد آوری اطلاعات قبلی و تصمیم گیری ، همچنین عدم توانایی در تفکر* بی خوابی و یا افزایش میزان خواب ، اما احساس نامطلوب بودن خواب ، شخص مبتلا اغلب فکر میکند که تمام طول شب را بیدار است ویا مغز او دائما حتی در زمان خواب نیز بیدار است و افکار مختلف او را در تمام طول شب رها نمی کنند* از دست دادن اشتها و کاهش وزن یا برعکس پر خوری و افزایش وزن مفرط * عدم تمایل به ملاقات با دیگران ، یا وحشت از تنها ماندن ، معمولا حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد و بمرور حتی امکان حضور در میهمانی های خانوادگی هم وجود نخواهد داشت ...* احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی ، احساس شکست ، احساس سربار و زیادی بودن * از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که در گذشته برای فرد لذت بخش بوده اند* بیقراری و بیتابی ، بیحوصلگی ، زود رنجی و تحریک پذیری بیش از حد و یا کند شدن حرکات و واکنشها و بی تفاوتی مفرط و آزار دهنده* کاهش قابل توجه اعتماد بنفس ، سرزنش مدام خود ، نگرانی از گذشته و آینده* مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند:خارش بدن ، تاری دید ، تعریق شدید ، خشکی دهان ، مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال ، سوء هاضمه) ، سردرد ، کمردرد* و خصوصا در موارد شدید و پیشرفته افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران ، افکار خود کشیعلل پیدایش افسردگی هم متفاوت بوده و بطور خلاصه عبارتند از : * وراثت نقش قابل توجهی در بروز افسردگی دارد * محیط های نا ایمن و خطرناک حتی آلودگی هوا و آب و تغذیه ی نامناسب* محیط های آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط ، محیط کار ناسالم و نا امن* درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان* ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی* از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق ، دوری از دوستان ، قطع رابطه ، از دست دادن شغل* شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه* بیماریهای مزمن مانند سرطان ، دیابت و ایدز* شکست و ناکامیها ، تجارب ناخوشایند* تغییرات هورمونی ، اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین*در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور ، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا*استفاده از الکل ، مواد مخدر و دیگر داروها*تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و ….*ضعف شخصیت، اعتماد بنفس پایین، بد بینی و وابستگیهای غیرمنطقی و بیش از حد*استرس های مختلف جسمی و روحی*الگوی تفکرات منفی*عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی*انزوا و گوشه گیری*چاقی نیز اخیرا بعنوان یکی از ریسک فاکتورهای افسردگی شناخته شده است .
افـسردگی حالتیست که می تواند افکار، خلق و خو ، احـساسات ، رفـتــار ، سلامتی جسمانی و روحی و بطور کلی تمام جنبه های زندگی فرد را تحـت تاثیر قراردهد.
بطور خلاصه علائم و نشانه ها افسردگی عبارتند از:
* غم و اندوه دائمی ، اضطراب و احساس پوچی ، بی معنا شدن همه چیز و ...
* احــساس نا امیدی و بدبینی- احساس گناه، احسـاس بی ارزشی و در ماندگی ، احساس تیره بختی و فلاکت
* کاهش سطح انرژی و احساس خستگی دائمی و نگران کننده
* دشواری در تمرکز، یاد آوری اطلاعات قبلی و تصمیم گیری ، همچنین عدم توانایی در تفکر
* بی خوابی و یا افزایش میزان خواب ، اما احساس نامطلوب بودن خواب ، شخص مبتلا اغلب فکر میکند که تمام طول شب را بیدار است ویا مغز او دائما حتی در زمان خواب نیز بیدار است و افکار مختلف او را در تمام طول شب رها نمی کنند
* از دست دادن اشتها و کاهش وزن یا برعکس پر خوری و افزایش وزن مفرط
* عدم تمایل به ملاقات با دیگران ، یا وحشت از تنها ماندن ، معمولا حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد و بمرور حتی امکان حضور در میهمانی های خانوادگی هم وجود نخواهد داشت ...
* احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی ، احساس شکست ، احساس سربار و زیادی بودن
* از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که در گذشته برای فرد لذت بخش بوده اند
* بیقراری و بیتابی ، بیحوصلگی ، زود رنجی و تحریک پذیری بیش از حد و یا کند شدن حرکات و واکنشها و بی تفاوتی مفرط و آزار دهنده
* کاهش قابل توجه اعتماد بنفس ، سرزنش مدام خود ، نگرانی از گذشته و آینده
* مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند:
خارش بدن ، تاری دید ، تعریق شدید ، خشکی دهان ، مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال ، سوء هاضمه) ، سردرد ، کمردرد
* و خصوصا در موارد شدید و پیشرفته افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران ، افکار خود کشی
علل پیدایش افسردگی هم متفاوت بوده و بطور خلاصه عبارتند از :
* وراثت نقش قابل توجهی در بروز افسردگی دارد
* محیط های نا ایمن و خطرناک حتی آلودگی هوا و آب و تغذیه ی نامناسب
* محیط های آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط ، محیط کار ناسالم و نا امن
* درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان
* ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی
* از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق ، دوری از دوستان ، قطع رابطه ، از دست دادن شغل
* شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه
* بیماریهای مزمن مانند سرطان ، دیابت و ایدز
* شکست و ناکامیها ، تجارب ناخوشایند
* تغییرات هورمونی ، اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین
*
در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور ، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا
*
استفاده از الکل ، مواد مخدر و دیگر داروها
*
تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و ….
*
ضعف شخصیت، اعتماد بنفس پایین، بد بینی و وابستگیهای غیرمنطقی و بیش از حد
*
استرس های مختلف جسمی و روحی
*
الگوی تفکرات منفی
*
عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی
*
انزوا و گوشه گیری
*
چاقی نیز اخیرا بعنوان یکی از ریسک فاکتورهای افسردگی شناخته شده است .