نسیم فان

دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم ,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم

نسیم فان

دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم ,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم

اینک بهار - سروده بسیار زیبایی از فریدون مشیری انیمیشن

نوروز,سال نو,زیبا,فریدون مشیری,بهار,شعر, آهنگ, سریال, انیمیشن,,اینک بهار,سروده,اینک بهار - سروده بسیار زیبایی از فریدون مشیری,سال تحویل,عید,فریدون مشیری, بازی جدید با لینک مستقیم ,دانلود رایگان فیلم

اینک بهار - سروده بسیار زیبایی از فریدون مشیری انیمیشن

شاخه‌ های شسته ، باران خورده ، پاک

نوروز,سال نو,زیبا,فریدون مشیری,بهار,شعر, آهنگ, سریال, انیمیشن,,اینک بهار,

 

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه‌ های شسته ، باران خورده ، پاک

 

آسمان آبی و ابر سپید

برگ های سبز بید

 

عطر نرگس ، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

 

خلوت گرم کبوترهای مست

 

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

 

خوش به حال چشمه ‌ها و دشت ها

خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها

 

خوش به حال غنچه‌های نیمه‌ باز

خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز

 

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب

 

ای دل من گر چه در این روزگار

 

جامه رنگین نمی‌ پوشی به کام

باده رنگین نمی ‌بینی به جام

 

 

نقل و سبزه در میان سفره نیست

جامت از آن می که می ‌باید تهی ست

 

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

 

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

 

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

 

 

فریدون مشیری

 

 

 

جملات و شعرهای عاشقانه از فریدون مشیری شعرهای عاشقانه

ترانه, سریال,فریدون مشیری,شعرهای عاشقانه,جملات و شعرهای عاشقانه از فریدون مشیری,دانلود رایگان فیلم,, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم

جملات و شعرهای عاشقانه از فریدون مشیری شعرهای عاشقانه

تنها، غمگین، نشسته با ماهدر خلوت ساکت شبانگاهاشکی به رخم دوید ناگاهروی تو شکفت در سرشکمدیدم که هنوز عاشقم آه* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *یک لحظه نشد خیالم آزاد از تویک روز نگشت خاطرم شاد از تودانی که زعشقتو چه شد حاصل منیک جان و هزار گونه فریاد از تو* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *در پی آن نگاه های بلند ،حسرتی ماند و آه های بلند!* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *از بس که غصه تو قصه در گوشم کردغم های زمانه را فراموشم کردیک سیـــنه سخن به درگهت آوردمچشمان سخنگوی تو خاموشم کرد* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *عشقتو به تار و پود جانم بسته استبی روی تو درهای جهانم بسته استاز دست تو خواهم که برآرم فریاددر پیش نگاه تو زبانم بسته است* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *گفتم دل را به پند درمان کنمشجان را به کمند سر به فرمان کنمشاین شعله چگونه از دلم سر نکشدوین شوق چگونه از تو پنهان کنمش* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *ای چشم ز گریه سرخ خواب از تو گریختای جان به لب آمده از تو گریختبا غم سر کن که شادی از کوی تو رفتبا شب بنشین که آفتاب از تو گریخت* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *کجایی ای رفیق نیمه راهمکه من در چاه شبهای سیاهمنمی بخشد کسی جز غم پناهمنه تنها از تو نالم کز خدا هم* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *هزار بوسه به سوی خدا فرستادماز آنکه دیدن تو قسمت خدایی بودشب از کرانه دنیای من جدا شده بودکه هر چه بود تو بودی و روشنایی بود* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *امروز را به باد سپردمامشب کنار پنجره بیدار مانده امدانم که بامدادامروز دیگری را با خود می آوردتا من دوباره آن رابسپارمش به باد* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترینسینه را ساختی از عشقش سرشارترینآنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترینچه دلآزارترین شد چه دلآزارترین* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دلم به ناله در آمد کهای صبور ملولدرون سینه اینان نه دلکه گِل بوده ست* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *هیچ و باد است جهانگفتی و باور کردیکاش یک روز به اندازه هیچغم بیهوده نمی خوردیکاش یک لحظه به سرمستی بادشاد و آزاد به سر می بردی* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *عشقپیروزت کند بر خویشتنعشقآتش می زند در ما و منعشقرا دریاب و خود را واگذارتا بیابی جانِ نو، خورشیدوار* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *روزهایی که بی تو می گذردگرچه با یاد توست ثانیه هاشآرزو باز میکشد فریاددر کنار تو می گذشت ایکاش* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *تو را دارم ای گل جهان با من استتو تا با منی جان جان با من استچو می تابد از دور پیشانی اتکران تا کران آسمان با من است* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *نرسد دست تمنا چون به دامان شمامی توان چشم دلی دوخت به ایوان شمااز دلم تا لب ایوان شما راهی نیستنیمه جانی است درین فاصله قربان شما

 

تنها، غمگین، نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو
یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که زعشقتو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در پی آن نگاه های بلند ،
حسرتی ماند و آه های بلند!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غم های زمانه را فراموشم کرد
یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشقتو به تار و پود جانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است
از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بسته است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفتم دل را به پند درمان کنمش
جان را به کمند سر به فرمان کنمش
این شعله چگونه از دلم سر نکشد
وین شوق چگونه از تو پنهان کنمش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای چشم ز گریه سرخ خواب از تو گریخت
ای جان به لب آمده از تو گریخت
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم کز خدا هم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود
شب از کرانه دنیای من جدا شده بود
که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز را به باد سپردم
امشب کنار پنجره بیدار مانده ام
دانم که بامداد
امروز دیگری را با خود می آورد
تا من دوباره آن را
بسپارمش به باد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم به ناله در آمد که
ای صبور ملول
درون سینه اینان نه دل
که گِل بوده ست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچ و باد است جهان
گفتی و باور کردی
کاش یک روز به اندازه هیچ
غم بیهوده نمی خوردی
کاش یک لحظه به سرمستی باد
شاد و آزاد به سر می بردی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشقپیروزت کند بر خویشتن
عشقآتش می زند در ما و من
عشقرا دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جانِ نو، خورشیدوار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
روزهایی که بی تو می گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز میکشد فریاد
در کنار تو می گذشت ایکاش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را دارم ای گل جهان با من است
تو تا با منی جان جان با من است
چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نرسد دست تمنا چون به دامان شما
می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی است درین فاصله قربان شما