نسیم فان

دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم ,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم

نسیم فان

دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم ,دانلود رایگان فیلم, سریال, انیمیشن, آهنگ, بازی جدید با لینک مستقیم

زنده یاد مرتضی پاشایی ممنوع التصویر بود هنرمندی که زیر بار ممیزی نرفت ممیزی

خبر,سانسور,سریال, انیمیشن,شیمی درمانی,آهنگ,ترانه,خاطره,شبکه 1,, سریال,اخبار,زنده یاد مرتضی پاشایی ممنوع التصویر بود هنرمندی که زیر بار ممیزی نرفت,جدید, بازی جدید با لینک مستقیم ,صدا و سیما, آهنگ,ممنوع التصویر,جالب,ممیزی,مصاحبه,مرتضی پاشایی,اصغر نعیمی,موهای بلند,عصر پاییزی,دانلود رایگان فیلم,سرطان

زنده یاد مرتضی پاشایی ممنوع التصویر بود هنرمندی که زیر بار ممیزی نرفت ممیزی

بعدتر وقتی تمام تلاشها و رفت و آمدهایمان برای گرفتن مجوز پخش ترانه عصر پاییزی بی نتیجه ماند به مرتضی که حالش از این جریان خیلی گرفته بود و فکر میکرد دستهایی در کار است تا مانع پخش صدایش از تلویزیون شوند تلفن زدم و گفتم: مرتضی هر چی زور میزنیم نمیشه، میگن شعر ترانه درباره عشق زمینیه و هیچ رقم راه نداره که مجوزش رو بدیم... تو بیا یه کاری بکن، یه جورایی یکی، دوتا بیت شعر رو عوض کن تا عشق زمینی توش کمرنگ بشه، ترانه رو دوباره بخون تا بتونیم مجوزش رو بگیریم و کار با این ملودی و تنظیم قشنگ از دست نره... مرتضی با صدای خفه و مایوسی گفت ببینم چطور میشه، اما چند روز بعد صریح و رک گفت به خاطر هیچ مقام مسئول و دستور و بخشنامه و ملاحظهای حاضر نیست دست توی ترانه ببرد... گفتم مرتضی جون کار به این قشنگی ته یه سریال پر بازیگر که هر شب از شبکه یک پخش میشه واسه تو بازتاب خیلی خوبی داره، حیفه بی خیالش بشی و لج کنی...، گفت: لج نمیکنم ولی دست به ترکیب شعر و ترانه هم نمیزنم. من که اصرار داشتم صدای او را و ترانهاش را روی سریالم بگذارم تلاش کردم تا قانعش کنم ترانه را جوری مجوز بگیری بازنویسی و باز خوانی کند و او هیچ رقم زیر بار نمیرفت، دست آخر که گفتم: آخه آقا مرتضی این همه زحمت کشیدی، کار حیف میشه، میخوای چیکارش کنی؟ خونسرد و مطمئن گفت: غصه نداره، همین فردا تو اینترنت پخشش میکنم...

خبر,سانسور,سریال, انیمیشن,شیمی درمانی,آهنگ,ترانه,خاطره,شبکه 1,, سریال, 

 

«بانی فیلم» -  از مرتضی پاشایی دو ترانه برنامه ماه عسل از تلویزیون پخش شد. خواننده ای که ممنوع التصویر بود و تا همین چند وقت پیش هیچ تصویری از او در تلویزیون پخش نمی شد. ظاهرا ایراد مسوولان سدا و سیما به موهای بلند پاشایی باز می گشت که البته با ابتلا به سرطان و انجام شیمی درمانی موهایش ریخت و در این چند ماه آخر به نوعی مشکلش هم برای حضور در تلویزیون حل شده بود! پاشایی ترانه تیتراژ سریال «عصر پاییزی» را هم خوانده بود که از تلویزیون پخش نشد.

 

اصغر نعیمی در یادداشتی که می خوانید ماجرای این ترانه را روایت کرده است.

 

 

 با مرتضی پاشایی توی حیاط کوچک دفترش ایستاده بودیم و داشتیم قول و قرار دیدارهای بعدی و رفاقت بیشتر را میگذاشتیم، ساعتی قبل برای اولین بار ترانهای را که او برای تیتراژ سریال عصر پاییزی ساخته و خوانده بود گوش کرده بودم و سرحال از شنیدن چنین ترانهی باحالی و آسوده خاطر از این که تیتراژ سریالم صاحب یک ترانه جذاب و در یادماندنی شده بیشتر توجهم معطوف خود مرتضی بود که به رغم جثه نحیف و لاغرش با اعتماد به نفس مینمود و از همه مهم تر این که وجود و حضورش انرژی خوبی را به سمتم می آورد، از آن تیپ آدمهایی بود که در همان برخورد اول تو را میگرفت و رهایت نمیکرد... احساس میکردی با آدمی طرف هستی که ارزش رفاقت دارد، میشود بهش اعتماد کرد و مخاطب حرفهایت باشد. حالا توی حیاط دفتر مرتضی داشت از علایقش به بازیگری و این که اصلاٌ قبل از کار موزیک و خوانندگی دلبسته عالم سینما و بازیگری بوده میگفت و من توی ذهنم ترانه عصر پاییزی را مرور میکردم. مرتضی از آرزوهای دور و درازش میگفت و من فکر میکردم فیلمی که در آن او هم بازی کند و هم بخواند حتمن چیز معرکهای از کار در خواهد آمد چون همان موقع چیزی در وجود و حضور او، در برق چشم هایش در انرژی خوب و مثبتی که از آن جثه نحیف بیرون میزد تو را تحت تاثیر قرار می داد و مطمئنت میکرد که اگر مرتضی پاشایی بازیگر هم شود مردم دوستش خواهند داشت.

 

بعدتر وقتی تمام تلاشها و رفت و آمدهایمان برای گرفتن مجوز پخش ترانه عصر پاییزی بی نتیجه ماند به مرتضی که حالش از این جریان خیلی گرفته بود و فکر میکرد دستهایی در کار است تا مانع پخش صدایش از تلویزیون شوند تلفن زدم و گفتم: مرتضی هر چی زور میزنیم نمیشه، میگن شعر ترانه درباره عشق زمینیه و هیچ رقم راه نداره که مجوزش رو بدیم... تو بیا یه کاری بکن، یه جورایی یکی، دوتا بیت شعر رو عوض کن تا عشق زمینی توش کمرنگ بشه، ترانه رو دوباره بخون تا بتونیم مجوزش رو بگیریم و کار با این ملودی و تنظیم قشنگ از دست نره... مرتضی با صدای خفه و مایوسی گفت ببینم چطور میشه، اما چند روز بعد صریح و رک گفت به خاطر هیچ مقام مسئول و دستور و بخشنامه و ملاحظهای حاضر نیست دست توی ترانه ببرد... گفتم مرتضی جون کار به این قشنگی ته یه سریال پر بازیگر که هر شب از شبکه یک پخش میشه واسه تو بازتاب خیلی خوبی داره، حیفه بی خیالش بشی و لج کنی...، گفت: لج نمیکنم ولی دست به ترکیب شعر و ترانه هم نمیزنم. من که اصرار داشتم صدای او را و ترانهاش را روی سریالم بگذارم تلاش کردم تا قانعش کنم ترانه را جوری مجوز بگیری بازنویسی و باز خوانی کند و او هیچ رقم زیر بار نمیرفت، دست آخر که گفتم: آخه آقا مرتضی این همه زحمت کشیدی، کار حیف میشه، میخوای چیکارش کنی؟ خونسرد و مطمئن گفت: غصه نداره، همین فردا تو اینترنت پخشش میکنم...

 

درست فردای همان شب لینک ترانه عصر پاییزی مثل یک سونامی فضای مجازی را جوری پر کرد که تعداد دانلودهایش را نمیشد محاسبه کرد. یکی ، دو روز بعد که مرتضی با سدایی شاد و لحنی سرحال، انگار نه انگار اتفاقی افتاده و ترانه رد شده زنگ زد و از موفقیت و فراگیر شدن آن و بازخوردهای مثبتش در میان مخاطبینش حرف زد، فهمیدم اعتماد به نفس او ناشی از کدام نیرو و باور است و منبع انرژی آن جثه نحیف کجاست.

 

مرتضی پاشایی همچین آدمی بود. هیچ  سفارشی را خارج از چهارچوب سلیقهاش قبول نمیکرد. حاضر نبود به توصیه یا با دستور کارش را عوض کند. عاقبت اندیش و عافیت طلب نبود. زانو نمیزد و تسلیم نمیشد. این نصیحت که این کار را بکن چون به صلاحت است را گوش نمیکرد چون آدم مصلحت اندیشی نبود. حاضر نبود برای کسب مجوز و پخش کارش از مجاری رسمی خارج از سلیقه و باورش کاری کند چون اساساً برای شهرت و محبوبیت نیازی به مجوز از مجاری رسمی نداشت، مخاطبین و هوادارانش را ذره، ذره و از مجاری غیر رسمی یافته بود و حالا فقط خودش را به آنها متعهد می دید و خیلی راحت میشد فهمید فقط رای و نظر آنهاست رویش تاثیر دارد و به کارش جهت میدهد نه توصیه و سلیقه فلان بررس و ناظر در فلان اداره. مرتضی پاشایی همچین آدمی بود. به مفهوم واقعی کلمه برای دل خودش و کار میکرد و به نَفَسِ  مخاطبین و هوادارانش زنده بود و زنده خواهد بود.

 

 

 

 

دانلود آهنگ عصر پاییزی

Morteza Pashaei - Asre Paeizi (128).mp3

 

 

 

 

 

 

دانود چند ویدیوی زیبا و خاطره انگیز به یاد مرتضی پاشایی

 

دانلود فول آلبوم مرتضی پاشایی 

 

 

 

√ راهنمای دانلود : پس از ورود به لینک دانلود، دکمه Free Download (یا دانلود کم سرعت) و سپس

Download file) Create Download Link یا) را بزنید تا لینک مستقیم برای شما آماده گردد. 

 

 دیدگاه ها و پیشنهاد های خود را با ما در میان بگذارید. رضایت شما هدف ماست.

 

 

پشتیبانی سامان احتشامی از در حاشیه : برخی پزشکان می خواستند تیغم بزنند سریال در حاشیه

پشتیبانی سامان احتشامی از در حاشیه : برخی پزشکان می خواستند تیغم بزنند, بازی جدید با لینک مستقیم ,پشتیبانی,dar hashieh,Iranian Tv Series,,دانلود رایگان فیلم,خبر,سریال در حاشیه,در حاشیه,خاطره,جدید,saman ehteshami,نظام پزشکی,پزشکان,دکترها, انیمیشن,سریال,مهران مدیری, سریال,سامان احتشامی, آهنگ,طنز,دفاع,به روز,mehran modiri,بیماری

پشتیبانی سامان احتشامی از در حاشیه : برخی پزشکان می خواستند تیغم بزنند سریال در حاشیه

احتشامی در گفتگو با تسنیم : چهارم فروردین امسال از نردبان افتادم و کمرم ضربه دید. این اتفاق زمانی رخ داد که 6 - 7 ساعت به پروازم برای سفری خارجی مانده بود. به سختی توانستم که سفرم را بروم و برگردم. به محض رسیدنم به ایران به دکتر مراجعه کردم. تقریبا با 5 دکتر مشورت کردم. متاسفانه برخی از پزشکان که قصد کسب درآمد بیشتر از بیماری من را داشتند، عمل جراحی را به من پیشنهاد دادند. دو تن از این پزشکان به طور کاملا شیک و البته جدی قصد تیغ زدنم را داشتند!

پشتیبانی سامان احتشامی از در حاشیه : برخی پزشکان می خواستند تیغم بزنند, بازی جدید با لینک مستقیم ,پشتیبانی,dar hashieh,Iranian Tv Series,,دانلود رایگان فیلم,خبر,سریال در حاشیه,در حاشیه,خاطره,


پشتیبانی سامان احتشامی از سریال در حاشیه و مهران مدیری :

برخی پزشکان می خواستند تیغم بزنند ، دست مدیری را می بوسم! 

 

 

 

احتشامی در گفتگو با تسنیم : چهارم فروردین امسال از نردبان افتادم و کمرم ضربه دید. این اتفاق زمانی رخ داد که 6 - 7 ساعت به پروازم برای سفری خارجی مانده بود. به سختی توانستم که سفرم را بروم و برگردم. به محض رسیدنم به ایران به دکتر مراجعه کردم. تقریبا با 5 دکتر مشورت کردم. متاسفانه برخی از پزشکان که قصد کسب درآمد بیشتر از بیماری من را داشتند، عمل جراحی را به من پیشنهاد دادند. دو تن از این پزشکان به طور کاملا شیک و البته جدی قصد تیغ زدنم را داشتند!

 

وی تاکید کرد: اگر تن به عمل جراحی می‌زدم، 60 میلیون تومان هزینه‌ اش می‌شد. جالب این که یکی از همین پزشکان بدون این که من را از نزدیک معاینه کند، تلفنی به من گفت «برو بخواب تا بیام عملت کنم».

 

این نوازنده پیانو درباره روند درمانش گفت: پس از این که از تلاشم در میان برخی از پزشکان به نتیجه‌ ای نرسیدم، سراغ پروفسور کاظم عباسیان رفتم. عباسیان درباره درد کمرم گفت: «کمری که من می‌بینم با استراحت و رعایت برخی اصول خوب می‌شود». هم اکنون هم زیر نظر پروفسور عباسیان مشغول آب‌ درمانی هستم.

 

وی ادامه می‌دهد: متاسفانه پزشکانی که می‌خواستند برای نفع شخصیشان من را عمل کنند، روحم را آزار دادند و زندگی را برای مدتی به کامم تلخ کردند، اما کسی مانند عباسیان بعد از معاینه من، جوری با من حرف زد که درد کمرم نصف شد اما پزشکان دیگر تنها دردم را زیاد کردند.

 

احتشامی می‌گوید: دست مهران مدیری را می‌بوسم که در سریال «در حاشیه» واقعیت‌ های پنهانی را به تصویر کشانده است.

 

 

 

پشتیبانی سامان احتشامی از در حاشیه : برخی پزشکان می خواستند تیغم بزنند, بازی جدید با لینک مستقیم ,پشتیبانی,dar hashieh,Iranian Tv Series,,دانلود رایگان فیلم,خبر,سریال در حاشیه,در حاشیه,خاطره,


سامان احتشامی و پرویز پرستویی