خبر جدید, انیمیشن,خبر, سریال,جدید,ساکن طبقه وسط,سینما,, آهنگ,فیلم,اکران,ایسنا, بازی جدید با لینک مستقیم ,shahab hoseini,شهاب حسینی,مصاحبه,دانلود رایگان فیلم,اخبار,زمان اکران,مصاحبه شهاب حسینی در ایسنا و در آستانه اکران عمومی فیلم ساکن طبقه وسط
مصاحبه شهاب حسینی در ایسنا و در آستانه اکران عمومی فیلم ساکن طبقه وسط آهنگ
ایسنا: اولین تجربه کارگردانی چطور بود؟ آیا این تجربه فیلمسازی ممکن است دوباره تکرار شود یا ادامه کار بستگی به شرایط اکران دارد؟برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بگویم که در حیطه فعالیت سینما به خصوص در عرصهای که من در آن به عنوان بازیگر مشغول هستم، خط سیر تعالی میتواند تبدیل شدن به شکلی دیگر باشد، مثل قانون انرژی که به صورتی دیگر تبدیل میشود. در بحث کارگردانیِ کسانی که، بازیگر بودهاند، تجربههای خوبی در دنیا اتفاق افتاده و بازیگرانی بودهاند که به کارگردانی روی آوردند و اتفاقا کارگردانهای خوبی هم شدند. براین اساس همیشه این دست بازیگرانی که در حرفه خود به جایی میرسند و بعد قصد میکنند که در تألیف ذهنی خود نقشی داشته باشند، برایم قابل احترام بودهاند و این خط مشی را برای خودم هم در نظر داشتم؛ یعنی این دغدغه را داشتم که مقداری در راستای ذهنیات، سلیقهها و علائق خودم حرکت کنم نه اینکه صرفا از این فیلم به آن فیلم، رنگ نقشهای مختلف را به خود بگیرم. بنابراین طبعا برای آینده بازتاب این فیلم موثر است، هرچند به امید خدا، در اینکه کارگردانی را ادامه دهم تردیدی نیست، اما اینکه چه زمانی اتفاق بیفتد، به بازتاب «ساکن طبقه وسط» بستگی دارد.بعد از ساخت این فیلم، این طور نشد که فکر کنید کارگردانی آن چیزی که میخواستید نبوده یا مثلا به آن راحتیهایی که فکر میکردید نبوده است؟اصلا فکر نمیکردم کار راحتی است. بعد از سالهایی که در این حرفه مشغول به کار بودم، متوجه شدم که کارگردانی راحت نیست. اما یک نکته وجود دارد و آن هم این است که همیشه در بازیگری و در بهترین حالت آن، ممکن است در آخر فعالیت کاری وقتی کارنامه خود را نگاه میکنید، فقط از 50 درصد کارایی خود رضایت داشته باشید،50 درصدی که شما برای آن از عمر و وقت و هرآنچه داشتهاید مایه گذاشتهاید؛ به همین دلیل ترجیح میدهم ان شاءالله شرایط طوری شود که انرژی آن 50 درصدی را که به هر دلیل، صرف کارهایی کردهام که خیلی از آنها مطمئن نبودم، به این سمت منتقل کنم تا لااقل اگر قرار است در کاری که اطمینان ندارم چه میشود، حضور داشته باشم، کار خودم باشد و فعلا هم اولین آن را امتحان کردم.در جایی گفته بودید که سینما و بازیگری دیگر شما را اقناع نمیکند؟ آیا این هم دلیلی بر گرایش شما به کارگردانی بود؟واقعیت این است که تعداد فیلمنامههایی که در سینما آدم را به وجد بیاورد و باعث شود دچار بیخوابی شوید و هر روز با انرژی کافی سر صحنه بروید، بسیار کم است، بنابراین اگر صرفا بخواهم فعالیتم را روی بازیگری متمرکز کنم زندگیام پر از انتظار خواهد شد؛ یعنی باید دائما منتظر باشم که آن کار خوب چه زمانی اتفاق میافتد و چند کار گِل باید انجام دهم تا به کار دل برسم. پس فکر میکنم لااقل اگر روی مزرعه کوچک خودم کار کنم، تمام سختیهایش برایم لذتبخشتر خواهد بود.البته این را هم اضافه کنم که وقتی یک بازیگر با اصغر فرهادی، کیانوش عیاری یا بهرام توکلی کار میکند،هرگز نمیتواند چنین حرفی بزند، چون آثار آنها آنقدر خوب است که میتوانی مثل کار خودت آن را تلقی کنی، اما متاسفانه در اغلب مواقع این اتفاق نمیافتد و همیشه ترس من از این بوده که حرفهام برایم تبدیل به شغل شود که اگر این اتفاق بیفتد قاعدتا شغل کسالتباری خواهد بود.زمانی که فیلم «اینجا بدون من» اکران شد خیلیها فکر نمیکردند موفق شود و یکی از دلایلی هم که برای این موفقیت و فروش خوب در گیشه مطرح شد این بود که موضوعی مانند افسردگی و شرایط بخشی از جامعه را نشان میداد. «ساکن طبقه وسط» هم میتواند چنین اتفاقی را تجربه کند؟حقیقت این است که از نظر من سینما مدتهاست از مخاطب عقب افتاده است. اگر میبینید «اینجا بدون من» بهرام توکلی مورد توجه قرار میگیرد، برای این است که او میداند چه میخواهد بگوید و آن را هم خیلی خوب میگوید. اگر داستان، خوب روایت شود و جذابیت داشته باشد میتواند مورد توجه قرار بگیرد، به همین دلیل وقتی «آواتار» یا «ای.تی» اسپیلبرگ را نگاه میکنیم، با وجود اینکه در دنیای واقعی ما وجود ندارند، اما تماشاگر با آنها ارتباط برقرار میکند، چون به گونهای داستان خود را روایت میکنند که باورپذیر میشود.این در حالی است که نسل امروز، وقتی به سینما میرود، اغلب اقناع نشده بیرون میآید که البته علت آن را هم باز نمیکنیم و شاید روزی این کار را انجام دهیم، چون حفرههایی در سینما وجود دارد که به واسطه آنها شاهدیم نگاه به سینما به شدت بیزینسی شده و سینما را به عنوان ابزاری برای پول درآوردن و مبادلات مالی نگاه میکنند. این اتفاق نتایج خوبی برای سینما ندارد و به عنوان کسی که در این حرفه کار میکنم با پوست و گوشت و استخوانم آن را لمس کردهام و این طور میشود که در مرحلهای، در اوج پختگی و جوانی و تجربه به جای لذت بردن از کار و امیدوار بودن به آینده به این فکر میکنم که شاید دیگر نخواهم این حرفه را ادامه دهم. وقتی هم به علت این ماجرا فکر میکنم میبینم، انصافا آن چیزی که ساخته میشود و حتی خودم در آن بازی کردهام، در بیشتر موارد خودم را هم راضی نمیکند، چون من فیلمهای خودم را به عنوان تماشاگر نگاه میکنم و شهاب حسینی برایم بازیگری است که جدا از خودم میبینم. وقتی به این شکل فیلمی را نگاه میکنم، متوجه میشوم برخی از این آثار مرا به عنوان تماشاگر اقناع نمیکند.در واقع تماشاگر امروز از سینما سبقت گرفته، اما ما نمیخواهیم این موضوع را باور کنیم. سینما نمیخواهد باور کند "تماشاگر عام" کم سواد و ناآگاه نیست، چون این تماشاگر"عام" به کسی اطلاق میشود که ارتباطی با سینما ندارد و در میان آنها دکتر، دانشجو، مهندس، تاجر و... هم وجود دارد. کارگردانی مثل اصغر فرهادی میتواند یک فیلمنامه را در مدت دو ماه بنویسد و به سیاق بسیاری دیگر، در مدت 20 روز بسازد، اما چرا سه سال روی یک فیلمنامه وقت میگذارد؟ چرا برای فیلمنامه «درباره الی» مجبور میشود خودش تهیهکنندگی را بر عهده بگیرد؟ چون هیچ تهیهکنندهای حاضر نمیشود فیلمبرداری فیلمی را که 90 درصد آن با 9 بازیگر و در یک لوکیشن ساخته میشود را سه ماهه انجام دهد، پس او مجبور میشود خودش تهیهکننده باشد تا آنچه را میخواهد بتواند بسازد.حالا که شما با این نگاه وارد فیلمسازی شدید، اگر در اکران استقبالی از «ساکن طبقه وسط» صورت نگیرد برای شما چه مفهومی خواهد داشت؟ آیا آن را به عنوان تجربهای میبینید که میتواند شما را به هدفی که میخواهید برساند یا اینکه به این نتیجه میرسید که جایی از کار نامتوازن است و باید دنبال راه دیگری بود؟اول به این مسئله اشاره کنم که متأسفانه وضعیت اکران به لحاظ نامناسب بودن تایم اکران، تعداد سینماها و فیلمهای زیادی که پشت اکران هستند، چندان مساعد نیست و باید برای نمایش فیلم، تمام اینها را در نظر گرفت، اما جدا از این مسائل اگر «ساکن طبقه وسط» در هنگام اکران با تماشاگر ارتباط برقرار نکند، یک پیام آن این است که این کار را ادامه ندهم، یعنی ادامه ندادن اولین انتخابم باشد و بگویم مردم از فیلم من خوششان نیامده پس دیگر فیلمی نخواهم ساخت. البته با این تعریف، بسیاری از کارگردانها باید در همان ابتدای کار خود را رها میکردند. در حالی که معتقدم آثار هنری مثل آدمها سرنوشتهای مختلفی پیدا میکنند، ولی متأسفانه الان سینما به این سمت حرکت میکند که منافع زودهنگام برایش اهمیت دارد.اما درباره فیلم خودم، مطمئن هستم «ساکن طبقه وسط» برای تعدادی از آدمها که ممکن است زیاد هم نباشند، جالب توجه خواهد بود و آنهایی که از این فیلم خوششان بیاید، مثل من آن را در گنجینه ذهن خود قرار میدهند. من آرزو دارم که مردم این فیلم را ببینند، دوست داشته باشند و از آن استقبال کنند، چون برای ساخت فیلم، الحمدلله نه انگیزه شهرت داشتم و نه انگیزه مالی. این را تاکید میکنم که اگر تاکنون هدایتی درون من اتفاق افتاده که کارهایم را انتخاب شدهتر انجام دهم و بیشتر مواقع لطف مردم را همراه خود داشتهام، ساخت «ساکن طبقه وسط» را هم در ادامه همان سیری که از نقطه صفر شروع کرده بودم، انجام دادهام.قطعا همه نظرها نمیتواند منفی باشد، ضمن اینکه امیدوارم شاید چند سال دیگر، وجوهی از فیلم، تازه خود را نشان دهند. برای من عرصه، عرصه آزمون و خطا و کشف و شهود است؛ عرصهای که در آن کسی مثل اصغر فرهادی با پنج فیلم به قله فیلمسازی میرسد، کسی هم 50 فیلم در کارنامه خود دارد، اما به جایی نمیرسد. من نمیدانم کدام سرنوشت در انتظارم است، اما این را خوب میدانم، از آنجا که هیچگاه در فیلمی یک بازیگر صرف نبوده و سعی کردهام به عنوان عضوی مثمرثمر به ارتقای فیلم کمک کنم، اولین فیلم خود را هم با همان بینش ساختهام و تصور میکنم نیاز مخاطب خود را درک کردهام. درواقع بازخوردهایی که تاکنون در فضای مجازی گرفتهام، این امیدواری را در من بوجود آورده که جدا از اینکه تماشاگران با فیلم ارتباط برقرار کنند یا نکنند، برای دیدن آن کنجکاو هستند. استادم، آقای سمندریان میگفت، اثر خوب اثری است که وقتی جلوی چشمت تمام شد، در ذهنت شروع شود. من وقتی فیلمهای بزرگ را دیدم همین اتفاق برایم افتاد و میخواهم برای فیلم من هم همین اتفاق بیفتد و مردم بعد از دیدن آن دربارهاش حرف زد، حتی اگر بود بگویند بد است، اما از کنار آن خنثی و بیتفاوت نگذرند. از نظر من همین که تماشاگر فیلمی را بکوبد یا از آن تعریف کند، اقناع کننده است.یکی از شانسهایی که فیلم شما داشته این است که در جشنواره نمایش داده نشد و بازخورد آنچنانی هم درباره آن وجود ندارد، یعنی مردم ذهنیت مشخصی از آن ندارند که در اکران تاثیرگذار باشد.بله خوشبختانه همین طور است و خوشحالم که این اتفاق افتاد. البته هیأت انتخاب جشنواره فیلم را دیده بود، اما فیلم در مرحله راف کات قرار داشت و مراحل فنی آن تکمیل نشده بود، بنابراین از جشنواره کنارهگیری کردیم تا رونمایی بدی از فیلم اتفاق نیفتد.آیا قرار است بعد از اکران این فیلم سرنوشت کاری شما تغییر پیدا کند؟بله، ولی اینطور نیست که از یک حیطه کاملا جدا شوم و مثلا دیگر سراغ بازیگری نروم. فکر میکنم که در این سینما همه موظفیم تلاش کنیم تا کار خوب تولید شود، یعنی اگر من جایی بتوانم مشاوره دهم یا بازیگردانی کنم باید انجام دهم تا اثری خوب ساخته شود. گاهی فکر میکنم اگر با بازیگری حالم خوب نشد سراغ کارهای دیگری بروم، مثل کتابهای صوتی که به آن علاقه زیادی دارم. البته در این مدت خیلی هم بیگدار به آب نزدم و تجربیات کوچکی را داشتم، مثل ساخت تئاترهای تلویزیونی که آن را ضبط کردم و بعد از تحقیقاتی هم متوجه شدم شیوهای که کار کردیم در دنیا مرسوم است.شما قبلا هم تجربه بازی در تئاتر داشتهاید. علاقه ای به ادامه کار در بخش ندارید؟در چند تئاتر بازی کردهام، اما دلیل اینکه آن را مستمر ادامه ندادم این است که با توجه به شرایط کاری و مالی و وقتی که صرف میشد امکان آن هم فراهم نبود. نکته مهم اینجاست که تئاتر بسیار مهجور است و وضعیت اقتصادی آن برای زمانی که نسبت به آن صرف میشود مناسب نیست. اگرچه من تئاترهایی که بازی کردم را با عشق هم کار کردهام، اما به عنوان یک فرد متأهل صرف زمان چند ماهه با بهره مالی کم کار را سخت میکند وگرنه اگر شرایط دیگری داشتم حتما سالی یک کار تئاتر انجام میدادم.
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۸
در ایسنا و در آستانه اکران عمومی «ساکن طبقه وسط»
شهاب حسینی : نمیخواهم حرفهام شغل شود
-بخش اول
شهاب حسینی بیش از 13 سال است که در سینما حضور دارد و در این سالها از بازیگری خوش چهره و معروف به بازیگری محبوب در میان قشرهای مختلف جامعه تبدیل شده است، او پس از بازی در بیش از 40 فیلم و نیز تعدادی سریال شاخص، اولین فیلم سینمایی خود را کارگردانی کرده و منتظر اکران آن است.
«ساکن طبقه وسط» فیلمی است که حسینی علاوه بر کارگردانی، نقش اصلی آن را هم ایفا کرده و آرزو دارد مردم آن را ببینید و دوست داشته باشند.
ابن هنرمند در آستانه اکران عمومی فیلمش با روحیهای سرشار از نشاط و انگیزه، مهمان خبرگزاری ایسنا شده بود، تاکید میکند که با ساخت این فیلم، نه به دنبال شهرت بوده، نه پول و نه عنوان کارگردانی و از آنجا که این تجربه را در راستای همان هدایت و سیری میداند که از ابتدای کارش وجود داشته، به دیده شدن آن امید دارد.
بخش اول گفتوگوی شهاب حسینی با خبرنگاران سینمایی ایسنا را در ادامه میخوانیم:
ایسنا: اولین تجربه کارگردانی چطور بود؟ آیا این تجربه فیلمسازی ممکن است دوباره تکرار شود یا ادامه کار بستگی به شرایط اکران دارد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بگویم که در حیطه فعالیت سینما به خصوص در عرصهای که من در آن به عنوان بازیگر مشغول هستم، خط سیر تعالی میتواند تبدیل شدن به شکلی دیگر باشد، مثل قانون انرژی که به صورتی دیگر تبدیل میشود. در بحث کارگردانیِ کسانی که، بازیگر بودهاند، تجربههای خوبی در دنیا اتفاق افتاده و بازیگرانی بودهاند که به کارگردانی روی آوردند و اتفاقا کارگردانهای خوبی هم شدند. براین اساس همیشه این دست بازیگرانی که در حرفه خود به جایی میرسند و بعد قصد میکنند که در تألیف ذهنی خود نقشی داشته باشند، برایم قابل احترام بودهاند و این خط مشی را برای خودم هم در نظر داشتم؛ یعنی این دغدغه را داشتم که مقداری در راستای ذهنیات، سلیقهها و علائق خودم حرکت کنم نه اینکه صرفا از این فیلم به آن فیلم، رنگ نقشهای مختلف را به خود بگیرم. بنابراین طبعا برای آینده بازتاب این فیلم موثر است، هرچند به امید خدا، در اینکه کارگردانی را ادامه دهم تردیدی نیست، اما اینکه چه زمانی اتفاق بیفتد، به بازتاب «ساکن طبقه وسط» بستگی دارد.
بعد از ساخت این فیلم، این طور نشد که فکر کنید کارگردانی آن چیزی که میخواستید نبوده یا مثلا به آن راحتیهایی که فکر میکردید نبوده است؟
اصلا فکر نمیکردم کار راحتی است. بعد از سالهایی که در این حرفه مشغول به کار بودم، متوجه شدم که کارگردانی راحت نیست. اما یک نکته وجود دارد و آن هم این است که همیشه در بازیگری و در بهترین حالت آن، ممکن است در آخر فعالیت کاری وقتی کارنامه خود را نگاه میکنید، فقط از 50 درصد کارایی خود رضایت داشته باشید،50 درصدی که شما برای آن از عمر و وقت و هرآنچه داشتهاید مایه گذاشتهاید؛ به همین دلیل ترجیح میدهم ان شاءالله شرایط طوری شود که انرژی آن 50 درصدی را که به هر دلیل، صرف کارهایی کردهام که خیلی از آنها مطمئن نبودم، به این سمت منتقل کنم تا لااقل اگر قرار است در کاری که اطمینان ندارم چه میشود، حضور داشته باشم، کار خودم باشد و فعلا هم اولین آن را امتحان کردم.
در جایی گفته بودید که سینما و بازیگری دیگر شما را اقناع نمیکند؟ آیا این هم دلیلی بر گرایش شما به کارگردانی بود؟
واقعیت این است که تعداد فیلمنامههایی که در سینما آدم را به وجد بیاورد و باعث شود دچار بیخوابی شوید و هر روز با انرژی کافی سر صحنه بروید، بسیار کم است، بنابراین اگر صرفا بخواهم فعالیتم را روی بازیگری متمرکز کنم زندگیام پر از انتظار خواهد شد؛ یعنی باید دائما منتظر باشم که آن کار خوب چه زمانی اتفاق میافتد و چند کار گِل باید انجام دهم تا به کار دل برسم. پس فکر میکنم لااقل اگر روی مزرعه کوچک خودم کار کنم، تمام سختیهایش برایم لذتبخشتر خواهد بود.
البته این را هم اضافه کنم که وقتی یک بازیگر با اصغر فرهادی، کیانوش عیاری یا بهرام توکلی کار میکند،هرگز نمیتواند چنین حرفی بزند، چون آثار آنها آنقدر خوب است که میتوانی مثل کار خودت آن را تلقی کنی، اما متاسفانه در اغلب مواقع این اتفاق نمیافتد و همیشه ترس من از این بوده که حرفهام برایم تبدیل به شغل شود که اگر این اتفاق بیفتد قاعدتا شغل کسالتباری خواهد بود.
زمانی که فیلم «اینجا بدون من» اکران شد خیلیها فکر نمیکردند موفق شود و یکی از دلایلی هم که برای این موفقیت و فروش خوب در گیشه مطرح شد این بود که موضوعی مانند افسردگی و شرایط بخشی از جامعه را نشان میداد. «ساکن طبقه وسط» هم میتواند چنین اتفاقی را تجربه کند؟
حقیقت این است که از نظر من سینما مدتهاست از مخاطب عقب افتاده است. اگر میبینید «اینجا بدون من» بهرام توکلی مورد توجه قرار میگیرد، برای این است که او میداند چه میخواهد بگوید و آن را هم خیلی خوب میگوید. اگر داستان، خوب روایت شود و جذابیت داشته باشد میتواند مورد توجه قرار بگیرد، به همین دلیل وقتی «آواتار» یا «ای.تی» اسپیلبرگ را نگاه میکنیم، با وجود اینکه در دنیای واقعی ما وجود ندارند، اما تماشاگر با آنها ارتباط برقرار میکند، چون به گونهای داستان خود را روایت میکنند که باورپذیر میشود.
این در حالی است که نسل امروز، وقتی به سینما میرود، اغلب اقناع نشده بیرون میآید که البته علت آن را هم باز نمیکنیم و شاید روزی این کار را انجام دهیم، چون حفرههایی در سینما وجود دارد که به واسطه آنها شاهدیم نگاه به سینما به شدت بیزینسی شده و سینما را به عنوان ابزاری برای پول درآوردن و مبادلات مالی نگاه میکنند. این اتفاق نتایج خوبی برای سینما ندارد و به عنوان کسی که در این حرفه کار میکنم با پوست و گوشت و استخوانم آن را لمس کردهام و این طور میشود که در مرحلهای، در اوج پختگی و جوانی و تجربه به جای لذت بردن از کار و امیدوار بودن به آینده به این فکر میکنم که شاید دیگر نخواهم این حرفه را ادامه دهم. وقتی هم به علت این ماجرا فکر میکنم میبینم، انصافا آن چیزی که ساخته میشود و حتی خودم در آن بازی کردهام، در بیشتر موارد خودم را هم راضی نمیکند، چون من فیلمهای خودم را به عنوان تماشاگر نگاه میکنم و شهاب حسینی برایم بازیگری است که جدا از خودم میبینم. وقتی به این شکل فیلمی را نگاه میکنم، متوجه میشوم برخی از این آثار مرا به عنوان تماشاگر اقناع نمیکند.
در واقع تماشاگر امروز از سینما سبقت گرفته، اما ما نمیخواهیم این موضوع را باور کنیم. سینما نمیخواهد باور کند "تماشاگر عام" کم سواد و ناآگاه نیست، چون این تماشاگر"عام" به کسی اطلاق میشود که ارتباطی با سینما ندارد و در میان آنها دکتر، دانشجو، مهندس، تاجر و... هم وجود دارد. کارگردانی مثل اصغر فرهادی میتواند یک فیلمنامه را در مدت دو ماه بنویسد و به سیاق بسیاری دیگر، در مدت 20 روز بسازد، اما چرا سه سال روی یک فیلمنامه وقت میگذارد؟ چرا برای فیلمنامه «درباره الی» مجبور میشود خودش تهیهکنندگی را بر عهده بگیرد؟ چون هیچ تهیهکنندهای حاضر نمیشود فیلمبرداری فیلمی را که 90 درصد آن با 9 بازیگر و در یک لوکیشن ساخته میشود را سه ماهه انجام دهد، پس او مجبور میشود خودش تهیهکننده باشد تا آنچه را میخواهد بتواند بسازد.
حالا که شما با این نگاه وارد فیلمسازی شدید، اگر در اکران استقبالی از «ساکن طبقه وسط» صورت نگیرد برای شما چه مفهومی خواهد داشت؟ آیا آن را به عنوان تجربهای میبینید که میتواند شما را به هدفی که میخواهید برساند یا اینکه به این نتیجه میرسید که جایی از کار نامتوازن است و باید دنبال راه دیگری بود؟
اول به این مسئله اشاره کنم که متأسفانه وضعیت اکران به لحاظ نامناسب بودن تایم اکران، تعداد سینماها و فیلمهای زیادی که پشت اکران هستند، چندان مساعد نیست و باید برای نمایش فیلم، تمام اینها را در نظر گرفت، اما جدا از این مسائل اگر «ساکن طبقه وسط» در هنگام اکران با تماشاگر ارتباط برقرار نکند، یک پیام آن این است که این کار را ادامه ندهم، یعنی ادامه ندادن اولین انتخابم باشد و بگویم مردم از فیلم من خوششان نیامده پس دیگر فیلمی نخواهم ساخت. البته با این تعریف، بسیاری از کارگردانها باید در همان ابتدای کار خود را رها میکردند. در حالی که معتقدم آثار هنری مثل آدمها سرنوشتهای مختلفی پیدا میکنند، ولی متأسفانه الان سینما به این سمت حرکت میکند که منافع زودهنگام برایش اهمیت دارد.
اما درباره فیلم خودم، مطمئن هستم «ساکن طبقه وسط» برای تعدادی از آدمها که ممکن است زیاد هم نباشند، جالب توجه خواهد بود و آنهایی که از این فیلم خوششان بیاید، مثل من آن را در گنجینه ذهن خود قرار میدهند. من آرزو دارم که مردم این فیلم را ببینند، دوست داشته باشند و از آن استقبال کنند، چون برای ساخت فیلم، الحمدلله نه انگیزه شهرت داشتم و نه انگیزه مالی. این را تاکید میکنم که اگر تاکنون هدایتی درون من اتفاق افتاده که کارهایم را انتخاب شدهتر انجام دهم و بیشتر مواقع لطف مردم را همراه خود داشتهام، ساخت «ساکن طبقه وسط» را هم در ادامه همان سیری که از نقطه صفر شروع کرده بودم، انجام دادهام.
قطعا همه نظرها نمیتواند منفی باشد، ضمن اینکه امیدوارم شاید چند سال دیگر، وجوهی از فیلم، تازه خود را نشان دهند. برای من عرصه، عرصه آزمون و خطا و کشف و شهود است؛ عرصهای که در آن کسی مثل اصغر فرهادی با پنج فیلم به قله فیلمسازی میرسد، کسی هم 50 فیلم در کارنامه خود دارد، اما به جایی نمیرسد. من نمیدانم کدام سرنوشت در انتظارم است، اما این را خوب میدانم، از آنجا که هیچگاه در فیلمی یک بازیگر صرف نبوده و سعی کردهام به عنوان عضوی مثمرثمر به ارتقای فیلم کمک کنم، اولین فیلم خود را هم با همان بینش ساختهام و تصور میکنم نیاز مخاطب خود را درک کردهام. درواقع بازخوردهایی که تاکنون در فضای مجازی گرفتهام، این امیدواری را در من بوجود آورده که جدا از اینکه تماشاگران با فیلم ارتباط برقرار کنند یا نکنند، برای دیدن آن کنجکاو هستند. استادم، آقای سمندریان میگفت، اثر خوب اثری است که وقتی جلوی چشمت تمام شد، در ذهنت شروع شود. من وقتی فیلمهای بزرگ را دیدم همین اتفاق برایم افتاد و میخواهم برای فیلم من هم همین اتفاق بیفتد و مردم بعد از دیدن آن دربارهاش حرف زد، حتی اگر بود بگویند بد است، اما از کنار آن خنثی و بیتفاوت نگذرند. از نظر من همین که تماشاگر فیلمی را بکوبد یا از آن تعریف کند، اقناع کننده است.
یکی از شانسهایی که فیلم شما داشته این است که در جشنواره نمایش داده نشد و بازخورد آنچنانی هم درباره آن وجود ندارد، یعنی مردم ذهنیت مشخصی از آن ندارند که در اکران تاثیرگذار باشد.
بله خوشبختانه همین طور است و خوشحالم که این اتفاق افتاد. البته هیأت انتخاب جشنواره فیلم را دیده بود، اما فیلم در مرحله راف کات قرار داشت و مراحل فنی آن تکمیل نشده بود، بنابراین از جشنواره کنارهگیری کردیم تا رونمایی بدی از فیلم اتفاق نیفتد.
آیا قرار است بعد از اکران این فیلم سرنوشت کاری شما تغییر پیدا کند؟
بله، ولی اینطور نیست که از یک حیطه کاملا جدا شوم و مثلا دیگر سراغ بازیگری نروم. فکر میکنم که در این سینما همه موظفیم تلاش کنیم تا کار خوب تولید شود، یعنی اگر من جایی بتوانم مشاوره دهم یا بازیگردانی کنم باید انجام دهم تا اثری خوب ساخته شود. گاهی فکر میکنم اگر با بازیگری حالم خوب نشد سراغ کارهای دیگری بروم، مثل کتابهای صوتی که به آن علاقه زیادی دارم. البته در این مدت خیلی هم بیگدار به آب نزدم و تجربیات کوچکی را داشتم، مثل ساخت تئاترهای تلویزیونی که آن را ضبط کردم و بعد از تحقیقاتی هم متوجه شدم شیوهای که کار کردیم در دنیا مرسوم است.
شما قبلا هم تجربه بازی در تئاتر داشتهاید. علاقه ای به ادامه کار در بخش ندارید؟
در چند تئاتر بازی کردهام، اما دلیل اینکه آن را مستمر ادامه ندادم این است که با توجه به شرایط کاری و مالی و وقتی که صرف میشد امکان آن هم فراهم نبود. نکته مهم اینجاست که تئاتر بسیار مهجور است و وضعیت اقتصادی آن برای زمانی که نسبت به آن صرف میشود مناسب نیست. اگرچه من تئاترهایی که بازی کردم را با عشق هم کار کردهام، اما به عنوان یک فرد متأهل صرف زمان چند ماهه با بهره مالی کم کار را سخت میکند وگرنه اگر شرایط دیگری داشتم حتما سالی یک کار تئاتر انجام میدادم.
و سوال آخر، معمولا با اکران هر فیلمی نقدهایی در فضای رسانهای یا اظهارنظرهایی منتشر میشود که میتواند تاثیرگذار باشد. از «میگویند»، میگویندهایی که پس از فضای جشنواره مطرح می شود تا نقدهایی که به هرحال براساس اعتقادات منتقد منتشر می شود. اگرچه فضای اکران با جشنواره فرق دارد، اما نکته مهم این است که «ساکن طبقه وسط» صدایی دارد که البته قرار نیست همه آن را بشنوند و بهتر است بازخورد فیلم هم برپایه همین بینش سنجیده شود. برای شما چقدر این نوع اظهارنظرها اهمیت داشته است؟
با توجه به آنچه در جشنواره سال گذشته که به لحاظ برخورد با فیلمها یکی از اسفبارترین جشنوارهها بود، نسبت به فیلمهای بسیاری از سینماگران رخ داد، معتقدم اگر بدون حب و بغض قضاوت کنیم اتفاق خوبی رخ خواهد داد. در این باره رسانه باید بتواند مردم را ترغیب کند تا آنها خودشان ببینند و قضاوت کنند. من با جشنواره فجر به یک دلیل مشکل دارم، چون معتقدم وقتی فیلمی هنوز اکران نشده و مردم زیادی نمیتوانند آن را ببینند، چطور تمام حرفها و نظرها درباره آن باید از سالن میلاد به بیرون منتقل شود که آن فیلم خوب بوده است یا بد؟ پس سهم مردم در این میان چه میشود؟
ضمن این که در خیلی از مواقع نظر منتقدان با مردم متفاوت است. البته نظر منتقدان محترم است چرا که در توفیق یا عدم توفیق یک فیلم میتوانند موثر باشند، اما وقتی من به عنوان یک علاقهمند به سینما نقدی را میخوانم، ترجیح میدهم مطلبی باشد که زوایای مختلف فیلم را بتوانم از طریق آن کشف کنم. نه آنکه مطلبی بخوانم که برای فیلم حکم صادر کند.
دانلود فیلم جدید و بسیار زیبای ساکن طبقه وسط
تازه ترین خبرها درباره شهاب حسینی را از این جا دنبال کنید
اخبار,مریبگری, بازی جدید با لینک مستقیم ,تیم ملی,ورزش,مصاحبه,به روز,دانلود رایگان فیلم,ماگات, انیمیشن,جدید,کیروش,مصاحبه جدید علی کریمی درباره دنیای مریبگری,تازه,, آهنگ,خبر,علی کریمی,فوتبال, سریال
مصاحبه جدید علی کریمی درباره دنیای مریبگری آهنگ
نمیخواهم به هر قیمتی باشمآدم نباید به هر قیمتی باشد. اینکه هر کسی بازیکن بوده، مربی هم بشود نظر درستی نیست. من نمی خواهم مقایسه کنم اما یک کسی مثل مارادونا می شود که بهترین بازیکن دنیا بوده اما مربی موفقی نشده، یک نفر هم می شود مورینیو که با مترجمی می آید بالا و پله پله به جمع سه مربی برتر جهان میرسد. فوتبالیست بودن ملاک خوبی نیست اگرچه کمک می کند، مثلا شما در برخوردها یا در تصمیم ها تجربیاتی دارید که از آن استفاده می کنید. من این ها گفتم تا بگویم دوست ندارم به هر قیمتی مربیگری کنم. مربیگری را دوست دارم اما نباید گذشته ام و خاطراتم در ذهن مردم را خراب کنم چون ممکن است ضررهایی نصیبم بشود که نشود جبرانش کرد.
کریمی: آقایان بدون مدرک سرمربی تیم ملی شدند
علی کریمی ستاره سابق تیمملی فوتبال ایران که در پست مربی در فوتبال ایران به فعالیت مشغول است درباره تجربه منحصر به فرد تازه اش صحبت می کند. به گزارش "ورزش سه" کریمی چند روزی پس از بازگشت از اردوی پرتغال با ما به گفتوگو نشسته است. خواندن حرف های کریمی را از دست ندهید.
تجربه منحصر به فرد
من اولین روزهای عمرم را به عنوان مربی در تیمملی پشت سر گذاشتم. چیزی که می توانم بگویم این است که تجربه خیلی خوب و منحصر به فردی بود و من امیدوارم در آینده ثمراتش را ببینیم.
فکر نمی کردم اینقدر سخت باشد
بازیگری از مربیگری ساده تر است. خیلی ساده تر. من قبل از اینکه با آقای کیروش کار کنم فکر می کردم لازم نیست اینقدر وقت بگذاریم اما یک مربی حرفه ای مثل آقای کیروش روزی 8 تا 10 ساعت برای کارش وقت میگذارد و کمک او هم باید همین قدر درگیر کار باشد. من از 10 صبح تا 6، 7 بعدازظهر درگیر کار بودم. از آنالیز تمرینات گرفته تا برنامه ریزی برای تمرین بعدی، صحبت کردن درباره ویژگی های بازیکنان و خیلی چیزهای دیگر.
همه کیروش نیستند
البته مربیگری برای خیلی ها کار سختی نیست اما یک مربی حرفه ای با شکل متفاوتی کارش را انجام می دهد. در کل برای من تجربه جذاب، خوب و سختی بود.
از ماگات تا کیروش
من در دوران حضور در بایرن مونیخ سطح اول مربیگری دنیا را به عنوان یک بازیکن دیده ام اما همه چیز به شدت تغییر کرده است. فوتبال رشته ای است که هر روز پیشرفت کرده و حالا شکل برنامه ریزی، آنالیز، تکنولوژی تمرین و ... نکاتی است که کاملا متفاوت از قبل شده است و فوتبال امروز را نمی شود با چند سال پیش مقایسه کرد.
سو تعبیر نشود
این که من از کار کردن در کنار آقای کی روش تعریف میکنم نباید باعث سو تعبیر بشود. من این را برای خودم می گویم. به هر حال من قبلا بازیکن بودم و به عنوان یک بازیکن به همه چیز نگاه می کردم اما در مربیگری شرایط خیلی متفاوت است.
شاید برای این پست ساخته نشده باشم
من نمی توانم مطمئن باشم که این شغل را ادامه می دهم یا نه. این مساله احتیاج به زمان دارد و شاید نظر من به طور کلی عوض بشود و این حرفه را رها کنم. شاید هم برعکس تا جایی که بتوانم پیش بروم، طبیعتا کار سختی است و اینطور نیست که سر تمرین بیایی، تیم را تمرین بدهی و بروی خانه. به هر حال من باید مطمئن بشوم که برای مربیگری ساخته شده ام و باید اطمینان پیدا کنم که آیا می توانم سال ها در این حرفه بمانم یا نه؟ به هر حال این حسن کار کردن با آقای کیروش است. شما باید جدی و کمالگرا بشوید. شاید اگر با آدم دیگری کار می کردم، این ذهنیت را پیدا نمی کردم.
انتظار من از خودم
انتظار من از خودم بالاست. همانطور که فکر می کنم انتظار مردم هم از من زیاد است پس اگر بخواهم وارد این مسیر بشوم باید زمان بگذارم، مطالعه کنم، دوره ببینم و ... تا موفق بشوم.
نمیخواهم به هر قیمتی باشم
آدم نباید به هر قیمتی باشد. اینکه هر کسی بازیکن بوده، مربی هم بشود نظر درستی نیست. من نمی خواهم مقایسه کنم اما یک کسی مثل مارادونا می شود که بهترین بازیکن دنیا بوده اما مربی موفقی نشده، یک نفر هم می شود مورینیو که با مترجمی می آید بالا و پله پله به جمع سه مربی برتر جهان میرسد. فوتبالیست بودن ملاک خوبی نیست اگرچه کمک می کند، مثلا شما در برخوردها یا در تصمیم ها تجربیاتی دارید که از آن استفاده می کنید. من این ها گفتم تا بگویم دوست ندارم به هر قیمتی مربیگری کنم. مربیگری را دوست دارم اما نباید گذشته ام و خاطراتم در ذهن مردم را خراب کنم چون ممکن است ضررهایی نصیبم بشود که نشود جبرانش کرد.
لطفا از من ناراحت نشوید
خواهش می کنم که کسی از من ناراحت نشود و کسی جبهه نگیرد. من این حرف ها را به این دلیل نمی زنم که در تیم کیروش هستم، نه. به نظر من کار کردن با یک مربی مثل کیروش خیلی فرق می کند تا مربیان شاغل در ایران. البته این درباره همه مربی ها نیست، اما خیلی ها هستند که هیچ اعتقادی به کلاس و دوره ندارند. حتی به کورس های کوتاه مدت ... البته این مساله به خودشان ربط دارد.
انگیزه ام بالاست
خدا دوستم داشته که شروع کارم با یک چنین شرایطی باشد. امیدوارم بتوانم از این فضا استفاده کنم و کمکی برای تیمملی و فوتبال ایران باشم. اگرچه همکاران شما مدام از من می پرسند که چرا بدون مدرک روی نیمکت تیمملی نشسته ام؟ در حالی که در تیمملی آدمی داشته ایم که بدون هیچ مدرکی سرمربی شده است. به هرحال این حرف ها به من انگیزه می دهد و به یادم می آورد که باید کارم را درست تر و بی غلط تر پیش ببرم.
خبر,گفتگو,اخبار,دانلود رایگان فیلم,جریان مچبند ایران,دل,مجوز, آهنگ,جدید,آلبوم رسمی,تک ترانه,آلبوم جدید,Kaveh Afagh,مصاحبه,دانلود کلیپ گفتگو مصاحبه کاوه آفاق در آستانه انتشار نخستین آلبوم رسمی, سریال,,TV+,تی وی پلاس,TV Pluse,کاوه آفاق, بازی جدید با لینک مستقیم , انیمیشن
دانلود کلیپ گفتگو مصاحبه کاوه آفاق در آستانه انتشار نخستین آلبوم رسمی گفتگو
«آلبوم جدیدم که به زودی تقدیم خواهد شد، متشکل از دوازده الی چهارده قطعه خواهد بود. چهار قطعه شال، عبور، بیگانه و پرانتز از آثار گذشته بوده و دیگر قطعات جدید هستند. فضای کلی در حالی که پر صلابت و امیدوارانه ست همزمان اندوهواره ای زمستانی ست. امیدواریم کار در شان مخاطب بوده و هواداران را راضی نگه دارد. این مجموعه تقریبا سه سال و نیم وقت صرف تولید آن شده و چند ویدیو نیز همراه با آن منتشر خواهد شد».
گفتگو با کاوه آفاق و انتشار نخستین آلبوم رسمی در تی وی پلاس
کاوه آفاق: دلم نمی خواد شبیه محسن یگانه شوم!
کاوه آفاق : من یک آدم خیلی میهن پرستی هستم و یکی از هدف هایم این است که موزیک بین المللی کار کنم تا فرهنگ و نام ایران را به جهان بشناسانم. اگر که ما توی دل لس انجلس هم بشینیم و سال ها به پارسی بخونیم فایده ای نداره. برای این کار باید به زبان خودشون و انگلیسی خواند.
+ همکاری یه گروه موسیقی راک جهانی و مشهور با کاوه آفاق و همچنین پخش تک ترانه ای به نام "دل" در چند روز آینده ...
کاوه آفاق : « دل ... واژه همواره مشکل ... این دو حرف با من چه ها کرد ... این دو حرف ساده دل ..... هدیه پاییزی و نمونه ای از آهنگ های آلبوم جدیدم که سه سال و نیم وقت صرف خلق اون شده تقدیم شما خواهد شد».
ولی
«آلبوم جدیدم که به زودی تقدیم خواهد شد، متشکل از دوازده الی چهارده قطعه خواهد بود. چهار قطعه شال، عبور، بیگانه و پرانتز از آثار گذشته بوده و دیگر قطعات جدید هستند. فضای کلی در حالی که پر صلابت و امیدوارانه ست همزمان اندوهواره ای زمستانی ست. امیدواریم کار در شان مخاطب بوده و هواداران را راضی نگه دارد. این مجموعه تقریبا سه سال و نیم وقت صرف تولید آن شده و چند ویدیو نیز همراه با آن منتشر خواهد شد».
دانلود آلبوم جدید و بسیار زیبای کاوه آفاق به نام «شال»
(نخستین آلبوم رسمی او)
دانلود رایگان فیلم,فیلم,اخبار,کمال تبریزی,تقلید,یکتا ناصر,خبر,شبکه نمایش خانگی,ابله,جدید, سریال,تشابه, بازی جدید با لینک مستقیم ,عکس تشابه سریال ابله کمال تبریزی با فیلم بانی و کلاید آرتور پن,سریال,خلاصه,بانی و کلاید, آهنگ,,بهنام تشکر,عکس,آرتور پن, انیمیشن,کپی,پخش,داستان
عکس تشابه سریال ابله کمال تبریزی با فیلم بانی و کلاید آرتور پن سریال
او ادامه داد: سالها پیش نیز در فیلم «گاهی به آسمان نگاه کن» ساخته آقای تبریزی بازی کردم که کمی فضای طنز داشت اما نقش من در آن فیلم، نقشی نبود که تیپ بازی کنم گرچه فضای سریال «ابله» بسیار متفاوت است. این بازیگرافزود: اولین چیزی که در «ابله» برایم جذاب است، دوباره کار کردن با آقای تبریزی است، زیرا تجربهای که پیش از این با او داشتم بسیار خوب بود. میتوانم بدون تعارف بگویم که او خوش اخلاقترین و پرانرژیترین کارگردانی است که در این 14 سال با او کار کردهام.
مقایسه «ابله» و «بانی و کلاید»
بر پایه عکسی که از سریال "ابله" کمال تبریزی منتشر شده است ظاهرا این کاراکترها بازسازی شدهاند. این که آیا دو کاراکتر قرار است بانی و کلاید ایرانی باشند یا اشارهای به فیلم آرتور پن دارند را باید منتظر ماند و دید. شاید هم یک ترفند رسانهای برای کنجکاوی مخاطب باشد. سریال ابله به کاگردانی کمال تبریزی و همکاری بازیگرانی چون بهنام تشکر ، یکتا ناصر ، شبنم مقدمی و ... قرار است پس از تکمیل در شبکه نمایش خانگی پخش شود.
بهنام تشکر و شبنم مقدمی در نمایی از سریال ابله - 1393
هانیه توسلی - بازیگر سریال «ابله» - گفت: همیشه دوست داشتم نقش کمدی بازی کنم اما هیچ وقت فرصتش پیش نیامد. شاید گاهی در فضای طنز بازی کردهام اما آن چیزی که باب خواسته من باشد، نبوده است. کار طنز اصلا آسان نیست. با اینکه چند روزی از تصویربرداری این سریال میگذرد اما من واقعا استرس دارم.
او ادامه داد: سالها پیش نیز در فیلم «گاهی به آسمان نگاه کن» ساخته آقای تبریزی بازی کردم که کمی فضای طنز داشت اما نقش من در آن فیلم، نقشی نبود که تیپ بازی کنم گرچه فضای سریال «ابله» بسیار متفاوت است. این بازیگرافزود: اولین چیزی که در «ابله» برایم جذاب است، دوباره کار کردن با آقای تبریزی است، زیرا تجربهای که پیش از این با او داشتم بسیار خوب بود. میتوانم بدون تعارف بگویم که او خوش اخلاقترین و پرانرژیترین کارگردانی است که در این 14 سال با او کار کردهام.
توسلی همچنین درباره تفاوت بازی در سینما و ایفای نقش در سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی عرضه میشود، اظهار کرد: این اتفاق به روی بازی من به عنوان بازیگر و به لحاظ تکنیکال تاثیر نمیگذارد اما اصولا جنس مخاطب آن فرق میکند و به نظرم مخاطبان نمایش خانگی گستردهتر از سینما هستند.
او تصریح کرد: سریال تلویزیون چه مخاطب داشته باشد و چه نداشته باشد، پخش میشود اما در عرضه نمایش خانگی بر خلاف سریالی که از تلویزیون پخش میشود، عوامل فیلم بر اساس میزان فروش هر قسمت از سریال متوجه میشوند که مقبول بودهاند یا نه؛ یعنی بر اساس میزان خرید مردم متوجه میشویم که آن سریال محبوبیت دارد یا نه و به نظرم این اتفاق جذابی است.
توسلی درباره تفاوت کار طنز با دیگر کارهایش گفت: کار طنز اصلا آسان نیست و من واقعا استرس دارم. شاید چون تجربهام در کارهای جدی بیشتر است برای بازی در آن نگرانی ندارم، اما نقشهای این چنینی که بار کمدی دارند و لحن گفتار وارد قالب دیگری میشوند، برای من سختتر است.
جدیدترین عکس های سریال ابله
عکس های سریال ابله
عکس های جدید سیامک انصاری و هانیه توسلی در سریال ابله
کلیپ تست گریم یکتا ناصر برای سریال ابله
دانلود سریال ابـلـه با کیفیت بالا و لینک مستقیم
ورزش,محکومیت,دستگیری,دستبند,اوین,آزادی,اخبار,محمد مایلی کهن,شکایت, آهنگ,جدید,علی کریمی, بازی جدید با لینک مستقیم , انیمیشن,فوتبال,عکس,بخشش,خبر,دانلود رایگان فیلم,عکس محمد مایلی کهن درپی شکایت علی دایی بادستبند به زندان اوین منتقل شد, سریال,,زندان,دادگاه,علی دایی
عکس محمد مایلی کهن درپی شکایت علی دایی بادستبند به زندان اوین منتقل شد شکایت
یکی از دلایلی که باعث شده مردم علی کریمی را دوست داشته باشند این است که اگر "جادوگر" با کسی هم مشکل داشته باشد ولی کار خوبی از طرف ببیند، میگوید و شهامت این کار را دارد.دوستان گرامی، خوانندگان عزیز، هموطنان مهربان و دوستداران فوتبال لطفا تعجب نکنید! بعد از مصاحبه جدید و تند کریمی علیه علی دایی خبر رضایت شهریار نسبت به زندانی شدن مایلیکهن رسید و گفته شد که وی به زودی از زندان آزاد خواهد شد.کریمی وقتی این خبر را شنید، شمرده و با طمأنینه گفت: «کار خوب، کار خوب است و وظیفه همه ماست وقتی حرکت پسندیدهای میبینیم، تعریف کنیم. حالا هم خیلی از شنیدن این خبر خوشحال شدم و خدا را شکر میکنم که بالاخره مشکل حاجی مایلیکهن حل شد.»وی ادامه داد: «اگر چه روی حرفهای قبل خودم هستم و انتقاداتم پابرجاست اما به خاطر بخشش و رضایت دادن از قول من از علی دایی تشکر کنید و بنویسید؛ ممنون آقای دایی که بخشیدی و رضایت دادی!»
محمد مایلی کهن با شکایت علی دایی از او و محکوم شدن در این دادگاه
دیروز با دستبند به زندان اوین منتقل شد !
مایلی کهن در پی تهمت و افترا نسبت به علی دایی و سپس عدم توانایی در اثبات آن به 4 ماه حبس محکوم شده است. گفتنی است که با دستبند به زندان رفتن و رسانه ای کردن این ماجرا به خواست و اصرار مایلی کهن بوده.
عکس های دستگیری محمد مایلی کهن و انتقال به زندان
آپدیت - 21 آبان :
سرانجام با رضایت علی دایی همه چیز پایان یافت. در همین راستا علی کریمی نیز از دایی سپاس گزاری کرد.
پیغام تشکر علی کریمی برای دایی / ممنون که بخشیدی !
یکی از دلایلی که باعث شده مردم علی کریمی را دوست داشته باشند این است که اگر "جادوگر" با کسی هم مشکل داشته باشد ولی کار خوبی از طرف ببیند، میگوید و شهامت این کار را دارد.
دوستان گرامی، خوانندگان عزیز، هموطنان مهربان و دوستداران فوتبال لطفا تعجب نکنید! بعد از مصاحبه جدید و تند کریمی علیه علی دایی خبر رضایت شهریار نسبت به زندانی شدن مایلیکهن رسید و گفته شد که وی به زودی از زندان آزاد خواهد شد.
کریمی وقتی این خبر را شنید، شمرده و با طمأنینه گفت: «کار خوب، کار خوب است و وظیفه همه ماست وقتی حرکت پسندیدهای میبینیم، تعریف کنیم. حالا هم خیلی از شنیدن این خبر خوشحال شدم و خدا را شکر میکنم که بالاخره مشکل حاجی مایلیکهن حل شد.»
وی ادامه داد: «اگر چه روی حرفهای قبل خودم هستم و انتقاداتم پابرجاست اما به خاطر بخشش و رضایت دادن از قول من از علی دایی تشکر کنید و بنویسید؛ ممنون آقای دایی که بخشیدی و رضایت دادی!»
آپدیت : 24 آبان
مایلی کهن از بازداشتگاه آزاد شد.